هم آب خور: هو رفیصک، او هم آب خور تو می باشد که شتران هر دو به یک نوبت آب خورند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). هم آبخور: هو رفیصک، ای شریکک. (از اقرب الموارد)
هم آب خور: هو رفیصک، او هم آب خور تو می باشد که شتران هر دو به یک نوبت آب خورند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). هم آبخور: هو رفیصک، ای شریکک. (از اقرب الموارد)
آب سرد، آب گردآمدۀ در پهنای خرمابن و جز آن، آگنده. پر، حوض فراخ مانندی که در آن آب ریزد، کرانۀ جوی، آداک دریا، خلیج دریا. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد)
آب سرد، آب گردآمدۀ در پهنای خرمابن و جز آن، آگنده. پر، حوض فراخ مانندی که در آن آب ریزد، کرانۀ جوی، آداک دریا، خلیج دریا. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد)