معنی رخیم - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با رخیم
رخیم
- رخیم
- کلام نرم و آسان. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). سخن نرم و آسان. (از اقرب الموارد) ، جاریه رخیم، دختر نرم و آسان گوی و سست آواز. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). دختر نرم و آسان گوی. (از اقرب الموارد). و رجوع به رخیمه شود. مرد نرم آواز و ضعیف. (غیاث اللغات). نرم آواز. (دهار) (بحر الجواهر) (مهذب الاسماء). نرم و آسان گوی. (از اقرب الموارد) ، کنایه از زاهد. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا