- رحم
- بخشایش، دلسوزی، زهدان
معنی رحم - جستجوی لغت در جدول جو
- رحم
- زاهدان بچه، جای بچه در شکم، بچه دان، خویشاوندی، خویشی مهربانی و عطوفت و شفقت و غمخواری و نرم دلی
- رحم
- رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زهدان، بچّه دان، بوگان، پوگان، بوهمان، بویگان، پرکام،
خویشاوندی، خویشی، قرابت
رحم بریدن: قطع رشتۀ خویشاوندی، ترک مراوده با خویشاوندان
- رحم
- بخشایش، رقت قلب، نرم دلی، مهربانی
- رحم ((رَ حِ))
- زهدان، بچه دان
- رحم ((رَ حْ))
- مهربانی، بخشودن، گذشتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دلسوزی که به آمرزش و بخشایش انجامد
درسه لم ریز، اپخشایش بخشایش - آمرزش، باران، روزی، نیکی
بخشاینده تنها درباره خدا به کار می رود
مهربانی و مرحمت و شفقت، رافت
زنی که بعد از زائیدن به بیماری رحم مبتلا شود، جمع رحیم، بخشایندگان
مهربانی، دلسوزی، مهربانی و بخشایش مخصوص خدا
مهر ورزی، دلسوزی
رحیم تر، مهربانتر، راحم
بخشودن، بر کسی مهربانی کردن
رحیم تر، مهربان تر، بخشاینده تر
رحم داشتن، مهربانی کردن، بر سر لطف و مهربانی آمدن، رحم کردن
رحیم، مرحوم، بسیار مهربانی کننده
((اَ حَ))
فرهنگ فارسی معین
رحیم تر، بخشنده تر، مهربان تر
ارحم الراحمین: بخشاینده ترین بخشایندگان، بسیار رحم کننده، از صفات ویژه خداوند
ارحم الراحمین: بخشاینده ترین بخشایندگان، بسیار رحم کننده، از صفات ویژه خداوند
رحمت برای جهانها (جهانیان) پیغامبر اسلام ص
بخشایش خدای براو باد، فخر خوارزم زمحشری را - رحمه الله علیه - قطعه ای دیدم در مدح خوارزمشاه، بخشایش خدا بر او باد
خدا او را ببخشاید، سلطان کس فرستاد بخواجه بزرگ صدر الدین محمد بن المظفررحمه الله که خواجه امام عمر را بگوی
موجب رحمت جهانها (جهانیان) محمد رسول الله ص تویی سایه لطف حق بر زمین پیمبر سایه لطف رحمه العالمین. (بوستان. کلیات)
مهربانی بخشایش بسیار
بخشاینده تنها درباره خدا به کار می رود بخشانیده مهربان بخشاینده مهربان (خدا)
بخشودن و عفو کردن و آمرزیدن
بخشودن گذشتن گذشت کردن رحمت آمدن کسی را بر دیگری شفقت ورزیدن وی بر او، بخشودن وی او را عفو کردن وی او را، آمدن باران نزول باران
رحمت آمدن کسی را بر دیگری شفقت ورزیدن وی بر او، بخشودن وی او را عفو کردن وی او را، آمدن باران نزول باران
مهر خدایی، باران