- رجفه
- زلزله، لرزه
معنی رجفه - جستجوی لغت در جدول جو
- رجفه
- زلزله، لرزه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بانگ خیز در رستخیز
تن آسان مرد، آسان و فراخ زندگی
جواب مکتوب
امیدوار امید داشته
گور سنگ گور، لانه کفتار، پرچین
مونث رجل زن، زن مردوار مردی مردانگی، نیرو در رفتن، گله از پا درد خرفه زار، آبراهه، خرفه، تیره خرفه، جای روییدن خرفه
تنکی: خاز (خمیر) مسکه (چربی شیر) گل، شکنندگی تردی
تسویی از شب (تسو ساعت) پاسی از شب
گیاهی بیابانی شبیه موسیر که پخته و بریان کردۀ آن خورده می شود
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگیان، انگژد، انگدان، انگوژه، انگژه
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگیان، انگژد، انگدان، انگوژه، انگژه
حرکت دادن، جنبانیدن
صف و قطار، رده، طنابی که جامه و چیزهای دیگر بر بالای آن اندازند، ریسمان بنائی
مهربانی کردن، آسان شدن زیست کاه گیاه تر سبزه
گروه، بیشمار
جنباندن، حرکت کردن، جنبیدن، به لرزه درآمدن
رف کوچک، طاقچۀ نزدیک سقف، در علم نجوم مجموعۀ ستاره های پروین
ریسمانی که در خانه دو سر آن را به دیوار می بندند و روی آن رخت یا چیز دیگر می اندازند، ریسمانی که در بنّایی به کار می برند