- رث
- کهنه و بلایه از رخت خانه، پوسیده کم عقلی
معنی رث - جستجوی لغت در جدول جو
- رث
- کهنه، پوسیده، فرسوده، مندرس
- رث ((رَ))
- کهنه، پوسیده، فرسوده، جمع رثاث
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روماتیسم، درد زانو و مفاصل و دستها
کهنه، نیمه جان
موییدن، مرده ستایی، مهربانی، فراگیری به یاد سپاری
کهنگی، ناخوشی، زشتی، خواری
ریزه باران نرمه باران
رثایه: موینده گرینده بر مرده زن
سست دلی
جمع رثمه، ریزه باران ها نرمه باران ها
مرثیه خوان، مرثیه گوی
کهنگی، پوسیدگی
کهنه شدن جامه
کهنه پوسیده جمع رثاث
گریستن بر مرده، گریه کردن، بر مرده، مرده ستای نیکیادی، مویش موییدن گریستن بر مرده، فراگرفتن به یاد سپردن گریه کردن، بر مرده و ذکر نیکیهای او، شعر گقتن در باب مرده و اظهار تاسف مویه گری
مرثیه خوان، مرثیه گوی
گریه کردن بر مرده و ذکر نیکیهای او، شعر گقتن در باب مرده و اظهار تاسف مویه گری
رث ها، لباسهای کهنه، جمع واژۀ رث
شعر گفتن دربارۀ مرگ کسی با اظهار دلسوزی، گریستن بر مرده و برشمردن نیکویی های او
کهنه شدن، پوسیده شدن، کهنه شدن جامه، کهنگی، پوسیدگی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تهمورس، نیرومند، نام یکی از شاهان ایرانی، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هوشنگ پادشاه پیشدادی ملقب به دیوبند
پربار
همریگی
سنگین بر، گرانکش
جرثقیل یا کرین (Crane) وسیله ای متحرک، چهار چرخه و مجهز به بازوی تاشویی که در انتهای آن سکویی قرار دارد. روی سکو دوربین قرار می گیرد و فیلم بردار، مدیر فیلم برداری و گاه حتی کارگردان هم پشت آن می نشینند. جرثقیل می تواند به جلو و عقب حرکت کند و بازو هم قادر به بالا و پایین رفتن است. عموما این دستگاه ها، برقی یا هیدرولیکی هستند، برخی از انواع آنها هم با دست راه می افتند. حرکت این وسیله نرم و روان است و میدان عمل وسیعی را در اختیار می گذارد. انواع کوچک این جرثقیل ها را تولیپ می نامند. تولیپ برای فیلم برداری در خارج از استودیو بسیار مفید است
شیربیشه
شیر اسد غضنفر
مانداک مرده ریگ مردری رخن مونث ارثی، مرده ریگ آنچه از کسی به ارث به دیگران میرسد میراث
مرده ریگی مانداکی رخنیک منسوب به ارث موروثی
تازی شده واژه یونانی شماره شناسی دانش همار علم حساب نظری دانش اعداد فن حساب و محاسبه شناخت خواص عددها