جدول جو
جدول جو

معنی رثاثت

رثاثت
کهنه شدن، پوسیده شدن، کهنه شدن جامه، کهنگی، پوسیدگی
تصویری از رثاثت
تصویر رثاثت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رثاثت

غثاثت

غثاثت
ردی و تباه شدن گوشت. (منتهی الارب) ، لاغر گردیدن گوشت. (آنندراج). لاغر شدن گوشت. (تاج المصادر بیهقی) ، ردی و تباه شدن سخن. (منتهی الارب). ردی و تباه گشتن حدیث. (آنندراج). بد شدن سخن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

رثاثه

رثاثه
کهنگی. پوسیدگی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، بدحالی. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

رثاثه

رثاثه
کهنه شدن جامه. (مصادراللغه زوزنی). کهنه و فرسوده شدن. (از اقرب الموارد). کهنه شدن رسن و جز آن. (تاج المصادر بیهقی) ، ضعیف و سست و خوار گردیدن کسی. (از ناظم الاطباء). رجوع به رثوثه شود
لغت نامه دهخدا

رثاث

رثاث
جَمعِ واژۀ رِثه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ رِثه، بمعنی ردی و بلایه از متاع خانه. (آنندراج). و رجوع به رِثه شود، جَمعِ واژۀ رَث ّ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (دهار). جَمعِ واژۀ رَث ّ، بمعنی کهنه و بلایه از رخت خانه و نیزجامۀ کهنه. (آنندراج). و رجوع به رَث ّ شود، جَمعِ واژۀ رثیث. (ناظم الاطباء). رجوع به رثیث شود
لغت نامه دهخدا