- رتقا
- زنی که آلت تناسلیش مسدود باشد و با او آرامش نتوان کرد
معنی رتقا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زنی که آلت تناسلیش مسدود باشد و با او آرامش نتوان کرد
برشدن برآمدن بالارفتن، برکشیدن بالابردن با رفتن بر با رفتن به با بر شدن، بر رفتن بلند بر آمدن پرشدن، صعود، آنست که شاعر صفتی آغاز کند و به مراتب با رود: (در سراب افتد اگر یک قطره خون از لبت چشمه را آب حیاتش زاید و خیزد نبات) یا قانون نشوء و ارتفاء. قانون تکامل (نظریه داروین)
پیشرفت
پیشرفت، ترقی، به پایۀ بالاتر رسیدن
Preferment
повышение
Beförderung
підвищення
promoção
promozione
promoción
avancement
promotie
การเลื่อนตำแหน่ง
kenaikan pangkat
سباستيكيٌّ
पदोन्नति
קִידּוּם
kupandishwa cheo
পদোন্নতি
پارسایی، پرهیز کردن، ترسیدن، حذر کردن، خویشتن را نگاه داشتن، پرهیز، پرهیزکاری، ورع
دوستان
بمعنی همراهی، یاران و دوستان، همراهان
رفیق ها، یارها، دوست ها، همراه ها، جمع واژۀ رفیق
پرهیز کردن، حذر کردن، خویش را نگه داشتن، پرهیزکاری
عتیق ها، کهنه ها، دیرینه ها، اسبهای اصیل و نجیب، عتیقه ها، جمع واژۀ عتیق
دیرینه کهنه سال دیده
بسته، بستن، بر هم دوختن بستن دوختن مقابل فتق یا رتق و فتق بستن و گشودن دوختن و شکافتن بست و گشاد حل و عقد:) برتق و فتق امور مشغولست . (، (تصوف) رتق اشارت به وحدت حقیقه و وجود واحد بسیط و مرتبت صفات و اسما و افعال است (از اسفار 23: 3)، بسته مقابل فتق، زنی که مدخل آلت تناسلیش مسدود بود و مانع آرامش گردد