معنی اتقا - فرهنگ فارسی عمید
معنی اتقا
- اتقا
- پرهیز کردن، حذر کردن، خویش را نگه داشتن، پرهیزکاری
تصویر اتقا
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اتقا
اتقا
- اتقا
- پارسایی، پرهیز کردن، ترسیدن، حذر کردن، خویشتن را نگاه داشتن، پرهیز، پرهیزکاری، ورع
فرهنگ لغت هوشیار
ابقا
- ابقا
- باقی داشتن بجای ماندن چیزی را باقی ماندن زنده داشتن باقی گذاشتن، رعایت مرحمت کردن بخشودن مهربانی کردن بر کسی شفقت کردن، اصلاح کردن میان قومی
فرهنگ لغت هوشیار
اتکا
- اتکا
- پشت دادن، پشتگرمی، اندخش، پشت دادن بر، تکیه زدن به ،متکی شدن بر، تکیه کردن بر، اعتماد کردن بر
فرهنگ لغت هوشیار
اتقوا
- اتقوا
- بپرهیزید امر حاضر (جمع مذکر) از اتقاء بپرهیزید: چون رسیدند آن نفر نزدیک او بانگ بر زد: هی کیاند اتقوا، (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
اتقان
- اتقان
- استوار گری، استواری کاری محکم کردن استوار کردن کار، استواری احکام
فرهنگ لغت هوشیار