- ربیعه (دخترانه)
- مرغزار، نام خواهر صلاح الدین ایوبی
معنی ربیعه - جستجوی لغت در جدول جو
- ربیعه
- سنگ زور آزمای
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دیده بان، طلایه
فربهی، تن آسانی، فراخزیستی، تری نمناکی
مونث ربیک خرمانک، مسکه چربی شیر که از آن جدا نشود
بهاری، خانه بهاری بهارمان منسوب به ربیع بهاری قصیده ربیعی
ستور بسته
خاشکدان (صندوق دخل صندوق نگاهداری رسیدها و چک ها)
باز دارنده، فریب
پرستار کودک، دایه
جنگ بهار
دانه کوفته، گره لگام، زرفین (حلقه) : در شمشیر یا در زین
دادخواست (عرض حال)، بلند بلند رفیع، بلند پایه بلند قدر، شریف. مونث رفیع
بهاری، مربوط به بهار، ویژگی زراعتی که حاصل آن در فصل بهار به دست می آید
رایع، شگفت آور، زیاد، پربرکت
طبعا بطبع: طبیعه بدین کار رغبت دارد
بند شمشیر، زیور شمشیر
پیمانش فرما نبرداری خرید و فروش کنشت کلیسا کنشت دیر، جمع بیع
گربه، سرگین غلتان
بهار، بهارگاه، فصلی از چهار فصل سال
مرد میانه، زن میانه، چهارتا، بویدان، نامه دان
بهار، نام دو ماه از ماه های قمری