جدول جو
جدول جو

معنی رباب - جستجوی لغت در جدول جو

رباب
(دخترانه)
نام سازی است
تصویری از رباب
تصویر رباب
فرهنگ نامهای ایرانی
رباب
از آلات موسیقی شبیه تار که کاسۀ آن کوچک تر و در قدیم دارای دو سیم بوده و آن را با کشیدن کمانه یا آرشه می نواخته اند، رواوه، ابر سفید
فرهنگ فارسی عمید
رباب
نام سازی است تاردار که نام دیگرش طنبور میباشد
تصویری از رباب
تصویر رباب
فرهنگ لغت هوشیار
رباب
((رَ یا رُ))
از آلات موسیقی زهی، مانند طنبور که با دست یا آرشه نواخته می شود
تصویری از رباب
تصویر رباب
فرهنگ فارسی معین
رباب
((رَ))
ابر، ابرسفید
تصویری از رباب
تصویر رباب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ربابه
تصویر ربابه
(دخترانه)
نام سازی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شباب
تصویر شباب
(دخترانه و پسرانه)
جوانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارباب
تصویر ارباب
رئیس، بزرگ، کارفرما، آقا، مخدوم، سرور، صاحب، مالک، عنوانی احترام آمیز برای برخی از بزرگان زردشتی مثلاً ارباب جمشید، صاحبان، جمع ربّ، ربّ فقط در معنی ۶ و ۷ به صورت جمع به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رباذ
تصویر رباذ
جمع ربذه، پارچه های دشتانی پلیدی ها زداینده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رباک
تصویر رباک
خودزر از ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رباع
تصویر رباع
چهار تائی
فرهنگ لغت هوشیار
رشته ها و پی هائی که استخوانهای بدن را بهم پیوند میدهد، زردپی، و بمعنی کاروان سرای میان راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رباض
تصویر رباض
شیر درنده
فرهنگ لغت هوشیار
پسر اندر فرزندان از شوی پیشین ناپسری، پرورده، پیمان سپرده، گوسپند خانگی، بره خانگی، پادشاه پسر زوجه شخص از شوهر سابق وی پسر زن پسر اندر، شوهر مادر
فرهنگ لغت هوشیار
بزغاله، گربه پدرام، بچه شتر بچه گاو، جمع ربح، سودها فروختن، سود خواری کپی نر، بزغاله، شترک لاغر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رباه
تصویر رباه
پشته، بلندی
فرهنگ لغت هوشیار
ناپسری، گله گاو پدرام، جمع رب، جبه ها شیره ها خداوند صاحب مالک، مخدوم، خدا پروردگار جمع ارباب
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رحبه، خاک های خوب، گستره خانه ها، درگاه ها میانسراها دیگ فراخ فراخ گشاد سرزمین وسیع و پر گیاه، ساحت خانه، وسط سرای جمع رحاب رحبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رطاب
تصویر رطاب
جمع رطب، خرماها، جمع رطبه، اسپست ها
فرهنگ لغت هوشیار
آب دهان، پاره: پاره برف پاره یخ پاره شکر، دانه شبنم، تری درخت باران خوردگی، آب گوارا، کف انگبین، ریزه مشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رغاب
تصویر رغاب
جمع رغبت. خواهشها، آرزوها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربان
تصویر ربان
ناخدا، یعنی مهتر ملاحان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذباب
تصویر ذباب
مگس
فرهنگ لغت هوشیار
دختر زوجه شخص از شوهر سابق وی دختر زن دختراندر، دختر شوهر از زوجه دیگر دختر اندر، دایه پرستار کودک جمع ربائب (ربایب)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ربیبه، دایگان پرورندگان دختر زوجه شخص از شوهر سابق وی دختر زن دختراندر، دختر شوهر از زوجه دیگر دختر اندر، دایه پرستار کودک جمع ربائب (ربایب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اباب
تصویر اباب
سیل عظیم، موج دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرباب
تصویر هرباب
هردر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرباب
تصویر زرباب
پارسی تازی گشته آب رز رز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درباب
تصویر درباب
زاغ کبود از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رب، درفارسی آن راتک (مفرد) به کار می برند دارنده خداوند گار روستاخاوند خداوندان، جمع رب. (در عربی معنی ارباب صاحبان و پرورش دهندگان است اما در فارسی بمعنی شخص بزرگ و دارنده و مالک بکار میرود و در بسیاری موارد صورت مفرد به آن میدهد و بار دیگر به (ان) جمعش می بندند: اربابان) خداوندگار، مالک (مقابل رعیت یا دهقان) دارنده، آقا (مقابل نوکر)، یا ارباب انواع، جمع رب النوع یا ارباب رجوع. رجوع کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربابت
تصویر ربابت
خداگشتن، شاهی فرمانروای، پیمان، کیش تیردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربابه
تصویر ربابه
خدا گشتن، شاهی فرمانروای، پیمان، کیش تیردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعاب
تصویر رعاب
جادوگر رعابیل: من الثیات: جامه کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارباب
تصویر ارباب
جمع رب، پرورش دهندگان، مربیان، مالک، دارا، صاحب ملک، خداوندگار، آقا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارباب
تصویر ارباب
سالار
فرهنگ واژه فارسی سره