جدول جو
جدول جو

معنی رباب

رباب
(رُ)
عود. (منتهی الارب) (لغت نامه مقامات حریری). نام یکی از سازها باشد. (فرهنگ سروری). ونج. (منتهی الارب). سازی است که نوازند و آن طنبورمانندی است بزرگ و دستۀ کوتاهی دارد و بر روی آن بجای چوب، پوست آهو کشیده شده. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی متعلق بکتاب خانه مؤلف) (از برهان) (غیاث اللغات) (از ناظم الاطباء). آلت لهوی است که آن رانوازند. (از اقرب الموارد). و رجوع به رباب شود، آغاز جوانی: رباب الشباب، آغاز جوانی. (از متن اللغه) ، جمع واژۀ ربی، آن نادر است. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). جمع واژۀ ربی، آن نادر و بکسر قلیل است. (از متن اللغه). رجوع به ربی شود
لغت نامه دهخدا