- راهنمونی
- عمل راهنمون راهنمایی رهبری
معنی راهنمونی - جستجوی لغت در جدول جو
- راهنمونی
- راهنمایی و رهبری، هدایت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راهنما، رهبر
هدایت دلالت، بدرقه
راهنمایی، رهبری، هدایت، برای مثال کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک / رهنمونیم به پای علم داد نکرد (حافظ - ۲۹۲)
آنکه راهی را به کسی نشان می دهد و او راهنمایی می کند، رهبر
هدایت، بدرقه
هدایت
دلالت و هدایت، ارشاد، رهبری
عمل راهنما هدایت رهبری. یا اداره راهنمایی و رانندگی اداره ای در شهربانی که موظف به انتظام رفت و آمد و عبور و مرور وسایل نقلیه است شعبه تامین وسایل عبور و مرور و وسایل نقلیه
راه نشان دادن به کسی، عمل راهنما، رهبری، هدایت، رسیدگی به عبور و مرور وسایط نقلیه، دورۀ تحصیلی سه ساله بعد از ابتدایی و قبل از دبیرستان
عمل راهنما، هدایت، راهبری
اداره راهنمایی و رانندگی: اداره ای که موظف به انتظام رفت و آمد و عبور و مرور وسایل نقلیه است
اداره راهنمایی و رانندگی: اداره ای که موظف به انتظام رفت و آمد و عبور و مرور وسایل نقلیه است
Hint, Guidance, Mentorship
руководство , намёк , наставничество
Anleitung, Hinweis, Mentoring
настанови , підказка , менторство
wskazówki, wskazówka, mentoring
指导 , 提示 , 导师制度
orientação, dica, mentoria
orientamento, suggerimento, mentoring
orientación, pista, mentoría
orientation, indice, mentorat
begeleiding, aanwijzing, mentorschap
मार्गदर्शन , संकेत , मार्गदर्शन
pengarahan, petunjuk, pendampingan
إرشادٌ , تحريرٌ , توجيهٌ
הדרכה , רמז , חונכות
ガイダンス , ヒント , メンタリング
지도 , 힌트 , 멘토링
rehberlik, ipucu, mentorluk
mwelekeo, kidokezo, ushauri
การแนะนำ , บอกใบ้ , การให้คำปรึกษา
নির্দেশনা , ইঙ্গিত , পরামর্শদান
رہنمائی , اشارہ , رہنمائی