جدول جو
جدول جو

معنی راهزن - جستجوی لغت در جدول جو

راهزن
سارق
تصویری از راهزن
تصویر راهزن
فرهنگ واژه فارسی سره
راهزن
آنکه در راهها مسافران را غارت کند قاطع طریق، سرود گوی مطرب
تصویری از راهزن
تصویر راهزن
فرهنگ لغت هوشیار
راهزن
((زَ))
دزدی که اموال مسافران را غارت می کند، نغمه خوان، سرودگوی، رهزن
تصویری از راهزن
تصویر راهزن
فرهنگ فارسی معین
راهزن
دزدی که در بیابان و میان راه جلو مردم را می گیرد و اموال آن ها را به زور می گیرد، قطاع الطریق، راهگیر، راهبند
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راهزنی
تصویر راهزنی
دزدی و غارت و تاراج در راهها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهزنی
تصویر راهزنی
دزدی و غارت اموال مسافران در راه ها، عمل راهزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهزنی
تصویر راهزنی
((رَ زَ))
دزدی، بریدن راه، قطع طریق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رایزن
تصویر رایزن
مشاور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایزن
تصویر رایزن
طرف مشورت، مستشار، رایزن اندرزپد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایزن
تصویر رایزن
مسئول امور فرهنگی سفارت، کسی که در امری با وی مشورت می کنند، طرف مشورت، مستشار، مشاور، برای مثال چنین گفت با رایزن ترجمان / که در سایۀ شاه دائم بمان (نظامی5 - ۸۶۲)، دانا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رایزن
تصویر رایزن
((زَ))
مشاور، آن که در سفارت خانه دولتی در امور (فرهنگی، تجاری، نظامی) مشغول باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راهن
تصویر راهن
رهن کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهزن
تصویر رهزن
غارتگر، دزد راه و غارتگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهزن
تصویر رهزن
دزدی که سر راه می گیرد و اموال مردم را می برد، دزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهن
تصویر راهن
((هِ))
گرو گذارنده، رهن گذارنده، ثابت، دایم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رهزن
تصویر رهزن
((رَ زَ))
دزدی که اموال مسافران را غارت می کند، نغمه خوان، سرودگوی، راهزن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راهن
تصویر راهن
رهن دهنده
فرهنگ فارسی عمید