معنی رایزن
- رایزن
- مشاور
واژههای مرتبط با رایزن
رایزن
- رایزن
- طرف مشورت، مستشار، رایزن اندرزپد
رایزن
- رایزن
- مسئول امور فرهنگی سفارت، کسی که در امری با وی مشورت می کنند، طرف مشورت، مستشار، مشاور،
برای مِثال چنین گفت با رایزن ترجمان / که در سایۀ شاه دائم بمان ، دانا(نظامی5 - ۸۶۲)
رایزن
- رایزن
- مشاور، آن که در سفارت خانه دولتی در امور (فرهنگی، تجاری، نظامی) مشغول باشد
رایزن
- رایزن
- مستشار، مشاور
رایین
- رایین
- نام سردار اردشیر دوم پادشاه ساسانی
رایان
- رایان
- نام کوهی در حجاز
رایزنی
- رایزنی
- مشاوره، مشورت
راهزن
- راهزن
- سارق
فرایزن
- فرایزن
- شورای عالی
