حرکت، جا به جا شدن مثلاً رانش زمین در علم فیزیک دفع کردن دو چیز یکدیگر را اسهال، دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، شکم روش، زحیر، تردّد، بیرون روه، شکم روه، هیضه
حرکت، جا به جا شدن مثلاً رانش زمین در علم فیزیک دفع کردن دو چیز یکدیگر را اِسهال، دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، شِکَم رَوِش، زَحیر، تَرَدُّد، بیرون رَوِه، شِکَم رَوِه، هَیضِه
جمع واژۀ برنس. (منتهی الارب) (السامی). کلاه دراز که ترسایان می پوشیدند. (آنندراج). رجوع به برنس شود، تأسیس کردن. پی افکندن. بنیاد کردن: از بهشت ندا آمد از حق تعالی که ای آدم اینک بهشت با این همه نعمت که می بینی از برای تو برپا کرده ام. (قصص ص 18) ، نصب کردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). برافراشتن. (ناظم الاطباء) ، برانگیختن. (آنندراج) : جان خود را خواهم ازرشک حنا برخاک ریخت میروم کز دست خوبان فتنه ای برپا کنم. خالص (آنندراج). ، ثابت کردن. (ناظم الاطباء). استوار کردن. - برپاکرده، نصب کرده شده. (آنندراج). افراشته. (ناظم الاطباء). - برپای خاک کردن، حقیر شمردن و پست نمودن و حقیر ساختن. (ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ بُرْنُس. (منتهی الارب) (السامی). کلاه دراز که ترسایان می پوشیدند. (آنندراج). رجوع به برنس شود، تأسیس کردن. پی افکندن. بنیاد کردن: از بهشت ندا آمد از حق تعالی که ای آدم اینک بهشت با این همه نعمت که می بینی از برای تو برپا کرده ام. (قصص ص 18) ، نصب کردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). برافراشتن. (ناظم الاطباء) ، برانگیختن. (آنندراج) : جان خود را خواهم ازرشک حنا برخاک ریخت میروم کز دست خوبان فتنه ای برپا کنم. خالص (آنندراج). ، ثابت کردن. (ناظم الاطباء). استوار کردن. - برپاکرده، نصب کرده شده. (آنندراج). افراشته. (ناظم الاطباء). - برپای خاک کردن، حقیر شمردن و پست نمودن و حقیر ساختن. (ناظم الاطباء)
یکی از شعرای فکاهی سرای لاتینی که در سال 190 قبل از میلاد در کارتاژ متولد شد. وی ابتدا برده ای بیش نبود و سپس آزاد گشت. او هم مانندپلوت از نویسندگان یونان، خصوصاً از مناندر پیروی میکرد. شش اثر کمدی که از وی باقی مانده عبارتند از: لاندرین، لونوک، لسیر، لوتونتی مورومنوس، لو فورمیون، لزادلف. در این نمایشنامه ها آثار مضحکه و استهزاء بمراتب کمتر از نمایشنامه های پلوت است. داستانهای ترانس بسیار معتدل ولی بعلت تصویرهای زیبا و ظریفی که از شخصیت های داستان بدست میدهد، آنها را ارزنده و جالب ساخته است. بطور کلی آثار این شاعر قصه پرداز، محتوی ادب و نزاکت و علاقۀ شدیدی به اخلاق است
یکی از شعرای فکاهی سرای لاتینی که در سال 190 قبل از میلاد در کارتاژ متولد شد. وی ابتدا برده ای بیش نبود و سپس آزاد گشت. او هم مانندپلوت از نویسندگان یونان، خصوصاً از مناندر پیروی میکرد. شش اثر کمدی که از وی باقی مانده عبارتند از: لاندرین، لونوک، لسیر، لوتونتی مورومنوس، لو فورمیون، لزادلف. در این نمایشنامه ها آثار مضحکه و استهزاء بمراتب کمتر از نمایشنامه های پلوت است. داستانهای ترانس بسیار معتدل ولی بعلت تصویرهای زیبا و ظریفی که از شخصیت های داستان بدست میدهد، آنها را ارزنده و جالب ساخته است. بطور کلی آثار این شاعر قصه پرداز، محتوی ادب و نزاکت و علاقۀ شدیدی به اخلاق است
درختی است از تیره گل سرخیان جزو دسته بادامها که دارای میوه سفت میباشد. ساقه های آن بسیار مستحکم است و در قدیم از آنها برای ساختن عصا و چوب چپق استفاده میکردند چوب چپق
درختی است از تیره گل سرخیان جزو دسته بادامها که دارای میوه سفت میباشد. ساقه های آن بسیار مستحکم است و در قدیم از آنها برای ساختن عصا و چوب چپق استفاده میکردند چوب چپق