جدول جو
جدول جو

معنی رابغ - جستجوی لغت در جدول جو

رابغ(بِ)
آنکه مقیم باشد بر امری که قدرت دارد بر آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، عیش رابغ، زیست با ناز و نعمت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، ربیع رابغ، بهار با ارزانی و فراخی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
رابغ(بِ)
ابن یحیی منهاجی دمشقی از متأخرین است و وی و پسرش محمد بن رابغ روایت حدیث دارند. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
رابغ(بِ)
وادی بین بزواء و جحفه را گویند پایین عزور که حاجیان آن را طی میکنند و در شعر کثیر نیز آمده است. ابن سکیت گفته است: رابغ بین جحفه و ودان است و در جای دیگر گفته است رابغ وادییست که در پایین جحفه است که راه حاجیان آن را قطع میکند پایین عزور. حازمی گفته است بطن رابغ و ادییست از جحفه که در جنگها و ایام عرب ذکر آن آمده است. واقدی گفته است در ده میلی جحفه واقع است مابین ابواء و جحفه. کثیر گفته است:
ونحن منعنا یوم مرّ و رابغ
من الناس ان یغزی و ان یتکنّف.
(از معجم البلدان ج 4 ص 202).
عبدالله بن عمرخدای از او خشنود باد گفت: ابی بن خلف در بطن رابغ مرد. من مدتی از شب را در بطن رابغ سیر میکنم. (امتاع ج 1 ص 140). و رجوع به نزهه القلوب مقالۀ ثالثه ص 169 شود. و در این محل است که یکی از غزوات پیغمبر در ماه هفتم سال اول هجرت روی داده است. رجوع به تاریخ طبری و تاریخ اسلام فیاض ص 70 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رابو
تصویر رابو
(دخترانه)
هدیه، پیشکش، نام گلی از گلهای بهاری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رابع
تصویر رابع
چهارم، چهارمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رابط
تصویر رابط
واسطه میان دو تن یا دو چیز، ربط دهنده، پیوند دهنده، آنچه دو یا چند کلمه یا جمله را به هم پیوند می دهد، راهب، زاهد و حکیم از دنیا بریده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رابح
تصویر رابح
سود کننده، سود دهنده، سودآور، سودمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راغب
تصویر راغب
رغبت کننده، خواهان، مایل
فرهنگ فارسی عمید
(بِ غَ)
از منزلگاههای حاجیان بصره بین امره و طخفه است و گفته شده است رابغه آبی است از بنی حلیف از قبیله بجبله همسایگان بنی سلول
لغت نامه دهخدا
تصویری از رابج
تصویر رابج
پر، سیراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راغب
تصویر راغب
خواهان، مایل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافغ
تصویر رافغ
زندگی فراخ و خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابغ
تصویر سابغ
دراز، بسنده، دراز نره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابح
تصویر رابح
سود دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابد
تصویر رابد
گنجینه دار، خزانه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رائغ
تصویر رائغ
الطریق الرائغ کژ راهه راه کج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راوغ
تصویر راوغ
فریبنده و حیله گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابض
تصویر رابض
شیر درنده شیردرنده، دزدار دژدار ، بیمار بستری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابط
تصویر رابط
ربط دهنده، واسطه میان دو نفر یا دو چیز
فرهنگ لغت هوشیار
چهارم:) در درجه رابع قرار دارد . (، چهارم بار بچهارم رابعا. چهارم، چهارمین بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابه
تصویر رابه
مادراندر زن پدر. مونث راب: زن پدر زن بابا مامندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راغب
تصویر راغب
((غِ))
مایل، خواهان، جمع راغبین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رابح
تصویر رابح
((بِ))
سودبخش، سودآور، نافع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رابض
تصویر رابض
((بِ))
شیر درنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رابط
تصویر رابط
((بِ))
پیوند دهنده، واسطه میان دو تن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رابع
تصویر رابع
((بِ))
چهارم، چهارمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رابه
تصویر رابه
((بِّ))
مادراندر، زن پدر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رابط
تصویر رابط
میانجی، وابسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راغب
تصویر راغب
Prosperous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از راغب
تصویر راغب
процветающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از راغب
تصویر راغب
wohlhabend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از راغب
تصویر راغب
процвітаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از راغب
تصویر راغب
prosperujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از راغب
تصویر راغب
繁荣的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از راغب
تصویر راغب
próspero
دیکشنری فارسی به پرتغالی