رابح رابح یکی یا شتربچۀ ازمادر جدا شده. ج، رباح. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، سوددهنده. نفعبخش. (غیاث اللغات). سودمند. مقابل خاسر. سودکننده. (آنندراج) : حاصل و رابح و موجود به هر وقت ز تست هرچه سلطان جهان را غرض و کام و هواست. مسعودسعد لغت نامه دهخدا
رابع رابع چهارم:) در درجه رابع قرار دارد . (، چهارم بار بچهارم رابعا. چهارم، چهارمین بار فرهنگ لغت هوشیار