جدول جو
جدول جو

معنی رابته - جستجوی لغت در جدول جو

رابته
(بِ تَ)
توده. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رابعه
تصویر رابعه
(دخترانه)
نام دختر اسماعیل بصری از زنان عارف و بسطار مشهور در قرن دوم که از او حکایتها و سخنان زیادی نقل شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ثابته
تصویر ثابته
ثوابت، ستاره هایی که قدما آن ها را ثابت می پنداشتند ولی با چشم مسلح می توان حرکت آن ها را دید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رابحه
تصویر رابحه
مؤنث واژۀ رابح، سود کننده، سود دهنده، سودآور، سودمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
آنچه دو تن یا دو چیز را به هم پیوستگی و ارتباط می دهد، علاقه بین دو تن یا دو چیز، علاقه، پیوند، ربط دهنده، پیونددهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راسته
تصویر راسته
گوشت چسبیده به ستون مهره ها، پشت مازه، پشت مازو، راه راست و هموار، دالان بزرگ و بدون پیچ و خم در بازار،
طول، بخش طولی مثلاً راستۀ پارچه،
از گروه هایی که در تقسیم بندی گیاهان و جانوران به کار می رود و تیره های وابسته به یکدیگر را در بر دارد مثلاً راستۀ گوشت خواران شامل گربه، سگ، خرس و مانند آن ها،
مستقیم و صاف مثلاً شلوار راسته،
کنایه از شخصی که بتوان به او اعتماد کرد، شخص درستگار و راست گو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راتبه
تصویر راتبه
مؤنث واژۀ راتب، وظیفه، مستمری، جیره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راسته
تصویر راسته
راه راست، کسیکه همه کارها بدست راست کند
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ثابت، جمع ثوابت ثابتات، یکی از ستارگان ثابت مقابل سیاره، جمع ثوابت ثابتات. یا بروج ثابته. ثور اسد دلو عقرب. یا کواکب ثابته. ستارگان ثابت
فرهنگ لغت هوشیار
فرشته همراه فرشته ای که با آدم به زمین آمد، بی دست و پا ناتوان، پره بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابحه
تصویر رابحه
مونث رابح، با سود سود آور. مونث رابح سودآور سودساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
علاقه و آنچه بدان چیزی را بچیزی بندند، سلسله وار و زنجیروار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابعه
تصویر رابعه
مونث رابع چهارمی، از نام های تازی دختر چهارم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابیه
تصویر رابیه
بلندی، پشته، فزونی
فرهنگ لغت هوشیار
دایم برقرار، وظیفه مستمری راتبه مواجب جمع رواتب. راتبه جامگی، ایستا، روزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابته
تصویر نابته
مونث نابت و: جوان نوخاسته نابرنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راسته
تصویر راسته
((تِ))
راست، مقابل چپ، عادل، صنف، رده، محله، ناحیه 5- گوشتی که به طور مستقیم و در دو جانب ستون فقرات حیوان قرار دارد، یکی از مدارج تقسیم بندی گیاهان یا جانوران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
((بِ طِ))
پیوند، بستگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راسته
تصویر راسته
ضلع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
بستگی، پیوند، وابستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
Relation, Relationship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
relation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
relación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
קֶשֶׁר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
relasi, hubungan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
संबंध
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
relatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
relacionamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
relazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
关系
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
relacja, związek
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
відношення , відносини
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
Beziehung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
отношение , взаимоотношение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رابطه
تصویر رابطه
関係
دیکشنری فارسی به ژاپنی