جدول جو
جدول جو

معنی ثابته

ثابته
ثوابت، ستاره هایی که قدما آن ها را ثابت می پنداشتند ولی با چشم مسلح می توان حرکت آن ها را دید
تصویری از ثابته
تصویر ثابته
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ثابته

ثابته

ثابته
مونث ثابت، جمع ثوابت ثابتات، یکی از ستارگان ثابت مقابل سیاره، جمع ثوابت ثابتات. یا بروج ثابته. ثور اسد دلو عقرب. یا کواکب ثابته. ستارگان ثابت
فرهنگ لغت هوشیار

ثابته

ثابته
تأنیت ثابت، یکی از ثوابت کواکب. خلاف سیّاره. هر یک از ستارگان که حرکت آنرادر نتوان یافت. ج، ثوابِت، ثابتات. نور در هر ثانیه سیصد هزار هزار گز طی مسافت کند و نور نزدیکترین ثوابت بکرۀ زمین در مدت سه تا چهار سال بما رسد، بروج ثابته، ثور و اسد و دلو و عقرب است
لغت نامه دهخدا

مثابته

مثابته
نیک شناختن چیزی را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، برجای داشتن چیزی را. (از منتهی الارب). برجای داشتن چیزی و محکم و مضبوط کردن آن را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نابته

نابته
مؤنث نابت. (اقرب الموارد) ، جوان نوخاسته از شتران و فرزندان. (منتهی الارب) (آنندراج) (المنجد). نوخاسته از فرزندان خواه پسر باشد و یا دختر یعنی فرزندانی که از حد کودکی تجاوز کرده و هنوز ناآزموده در کار باشند. و نیز نوخاسته از شتران. (ناظم الاطباء). ج، نوابت
لغت نامه دهخدا