معنی رابحه
- رابحه
- مؤنث واژۀ رابح، سود کننده، سود دهنده، سودآور، سودمند
واژههای مرتبط با رابحه
رابحه
- رابحه
- مونث رابح، با سود سود آور. مونث رابح سودآور سودساز
رابحه
- رابحه
- تأنیث رابح، تجارهٌ رابحه، خرید و فروخت با سود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سودمند. (مهذب الاسماء)
رایحه
- رایحه
- بوی خوش، بوی خوش
رابعه
- رابعه
- نام دختر اسماعیل بصری از زنان عارف و بسطار مشهور در قرن دوم که از او حکایتها و سخنان زیادی نقل شده است
ذابحه
- ذابحه
- مونث ذابح چیینک هر دام روا گوشت و خوردنی
رابطه
- رابطه
- بستگی، پیوند، وابستگی
رابیه
- رابیه
- بلندی، پشته، فزونی
رابعه
- رابعه
- مونث رابع چهارمی، از نام های تازی دختر چهارم
رابطه
- رابطه
- علاقه و آنچه بدان چیزی را بچیزی بندند، سلسله وار و زنجیروار
