جدول جو
جدول جو

معنی ذَابِل - جستجوی لغت در جدول جو

ذَابِل
پژمرده
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شناگر، شنا کردن
دیکشنری عربی به فارسی
بی دلیل، پنجمین
دیکشنری عربی به فارسی
افسر
دیکشنری عربی به فارسی
پرسشگر، مایع
دیکشنری عربی به فارسی
سرفه کننده، سرفه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
پیشینه، سابق، پیشین، پیش دستانه، قبلی
دیکشنری عربی به فارسی
هفتم
دیکشنری عربی به فارسی
کامل، جامع، شامل، کلّی، فراگیر
دیکشنری عربی به فارسی
عرضی، گذرا
دیکشنری عربی به فارسی
جذب کننده، مشغول
دیکشنری عربی به فارسی
زودگذر، محو شدن، ناپدید
دیکشنری عربی به فارسی
بی ثمر، خشک
دیکشنری عربی به فارسی
کشنده، قاتل
دیکشنری عربی به فارسی
تمام، کامل
دیکشنری عربی به فارسی
بی دقّت، غافل، بی فکر، بی خبر، بی احتیاط، بی خود
دیکشنری عربی به فارسی
پرستش گر، یک نمازگزار
دیکشنری عربی به فارسی
گله مند، ترسناک
دیکشنری عربی به فارسی
پذیرنده، قابل قبول، پذیرا
دیکشنری عربی به فارسی
وابسته، ادامه داد، شاگرد، زیر دست
دیکشنری عربی به فارسی
بی فایده، باطل، بیهوده، بیهودگی
دیکشنری عربی به فارسی
باردار، حامله
دیکشنری عربی به فارسی
پر جنب و جوش، کامل، پر حادثه
دیکشنری عربی به فارسی
چهارم
دیکشنری عربی به فارسی
اتّصال دهنده، پیوند
دیکشنری عربی به فارسی
یادآور، به یاد داشته باشید
دیکشنری عربی به فارسی
وحشیانه، نادان، پر صدا و خودخوٰاه، به طور ملامت آمیز، جاهل
دیکشنری عربی به فارسی
فوری
دیکشنری عربی به فارسی
بحثی، بحث کردن، جدلی
دیکشنری عربی به فارسی
ثابت قدم، ثابت شده است، ثابت، محکم، پایدار
دیکشنری عربی به فارسی
کارگر، عامل، در حال کار
دیکشنری عربی به فارسی
عاقل
دیکشنری عربی به فارسی
بی صدا، بیکار
دیکشنری عربی به فارسی
بی طرف، منصفانه، عادل
دیکشنری عربی به فارسی
با فضیلت
دیکشنری عربی به فارسی