- ذباله
- پوده کنه (فتیله)
معنی ذباله - جستجوی لغت در جدول جو
- ذباله
- فتیلۀ شمع یا چراغ، پنبۀ تابیده یا نوار نخی که در چراغ نفتی می گذارند، پنبه یا لتۀ تاب داده، فتیل، پلیته، پتیله
- ذباله ((ذُ لِ))
- جمع ذبیل، آشغال
- ذباله ((ذُ لَ))
- فتیله شمع یا چراغ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیوند نامه
سرپاگرفتن
مونث ذابل: سست پلک
خوار شدن فرو کاست
یک مگس
نیک نگریستن، نیک دریافتن، نیک فرا گرفتن، روان خواندن
مونث ذباب واحد ذباب یک مگس یک کلیز، مگسک از چهره های سپهری، باز مانده
آشغال
خار و خاشاک و خاکروبه
دام، جتک مرگ قید بند. یا حباله نکاح. قید ازدواج، دام
ترنج
خار و خاشاک و خاک روبه، چیزهای دورریختنی
دام، قید، بند، حبالۀ نکاح مثلاً کنایه از قید زناشویی
نوشته یا سندی که به موجب آن کسی چیزی را بر ذمه گیرد، سند عقد معامله یا نکاح
شندف نوازی تبیره نوازی
سنگینی گرانی، ستبرگردیدن
مکتوبی که در آن می نویسند چیزی را که انسان ملتزم میگردد از کار و عمل و یا دین و جزآن، ضمانت نامه و معاهده، سند عقد معامله یا نکاح
نژادگی، تیز هوشی، گرامکی، تیر گری تیر اندازی ساز و برگ آمادگی
گولی، خواهش پروه (غنیمت)
بال کوچک
پشکل، باد گرم پژمردگی از تشنگی یا گرما
فتیله پتیله جمع ذبال. زخم پهلو، جمع ذباله، پده ها پوده ها
((لِ))
فرهنگ فارسی معین
اندام بال مانندی است در ماهیان و برخی جانوران دریازی که جهت شنا و حفظ تعادل به کار می رود، نمایش توأم با موسیقی و رقص
بال، بال کوچک،
در علم زیست شناسی اندام ها یا پره های بدن ماهی که به کمک آن ها شنا می کند
رقص یک نفری یا دسته جمعی همراه با موسیقی و لباس مخصوص که معنی و مفهوم یا داستان یا سرگذشتی را بدون تکلم و فقط به وسیلۀ ژست ها و حرکات خود ادا می کند
در علم زیست شناسی اندام ها یا پره های بدن ماهی که به کمک آن ها شنا می کند
رقص یک نفری یا دسته جمعی همراه با موسیقی و لباس مخصوص که معنی و مفهوم یا داستان یا سرگذشتی را بدون تکلم و فقط به وسیلۀ ژست ها و حرکات خود ادا می کند
جایی که در آن آشغال ریزند
جایی که در آن آشغال ریزند