معنی ذباله ذباله (ذُ لَ) پلیته. (دهار) (منتهی الارب). فتیله. فلیته. ذبّاله . پلیتۀ افروخته. ج، ذبال. (مهذب الاسماء). ذبائل: این همی گفت و ذبالۀ نور پاک از لبش میشد پیاپی بر سماک. مولوی لغت نامه دهخدا