جدول جو
جدول جو

معنی ذب - جستجوی لغت در جدول جو

ذب
دور کردن، راندن
تصویری از ذب
تصویر ذب
فرهنگ لغت هوشیار
ذب
دفع کردن، راندن، دور کردن، منع کردن، بازداشتن
تصویری از ذب
تصویر ذب
فرهنگ فارسی عمید
ذب
((ذَ بّ))
راندن، دفع کردن، منع، دفع
تصویری از ذب
تصویر ذب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذبیح الله
تصویر ذبیح الله
(پسرانه)
قربانی خداوند، آنکه در راه خداوند قربانی شده است، لقب اسماعیل (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ذبیح
تصویر ذبیح
(پسرانه)
قربانی (معمولا در راه خدا)
فرهنگ نامهای ایرانی
مونث ذبیح. مذبوحه گلو بریده، چارپایی که قربان کنند. مونث ذبیح یزش یشتاری نای بریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبیح الله
تصویر ذبیح الله
یزش خدا در باور یهودان اسحق فرزند سارا در باور مسلمانان اسمعیل
فرهنگ لغت هوشیار
مذبوح گلو بریده، چارپایی که قربان کنند چاروای کشتنی. نای بریده، یشتاری یزش کرپان
فرهنگ لغت هوشیار
پژمرده پژمریده مقابل نامی، کاهیده لاغر شده. پژمرده شدن پژمریدن مقابل نمو، پژمردگی کم آبی گیاه و رفتن طراوت و تری آن، کاهیدن لاغر شدن، لاغری نزاری، خشکیده پوست شدن، لاغر و باریک شدن (اسب و مانند آن)، انتقاص حجم اجزاء اصیله جسم است بواسطه آنچه جدا میشود از آن در تمام اقطار و اطراف برنسبتی که آن حرکت جسم مقتضی آن است و از انواع حرکت در کم است. ترنجیدگی ترنجش زبانزد فرزانی، نزاری، کاهیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبوبه
تصویر ذبوبه
پر مگس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبله
تصویر ذبله
پشکل، باد گرم پژمردگی از تشنگی یا گرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبلا
تصویر ذبلا
خشک لب زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبل
تصویر ذبل
خشکیده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبر
تصویر ذبر
نامه، صحیفه، کتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبذبه
تصویر ذبذبه
سرگردان و دودله ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبذب
تصویر ذبذب
زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبحه الصدریه
تصویر ذبحه الصدریه
خناک سینه خناک خونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبحه
تصویر ذبحه
ورمی باشد به هر دو جانب حلقوم درد گلو. خناک خروسک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبح النبی
تصویر ذبح النبی
سهره فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبح
تصویر ذبح
سر بریدن گاو و گوسفند و مانند آنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبب
تصویر ذبب
پژمریدن، خشک لبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبائح
تصویر ذبائح
جمع ذبیحه سر بریده ها بسمل کرده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبایح
تصویر ذبایح
جمع ذبیحه سر بریده ها بسمل کرده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبانه
تصویر ذبانه
یک مگس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبان
تصویر ذبان
پژمرده از تشنگی و جز آن مگس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذباله دان
تصویر ذباله دان
جایی که در آن آشغال ریزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذباله
تصویر ذباله
پوده کنه (فتیله)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبال
تصویر ذبال
فتیله پتیله جمع ذبال. زخم پهلو، جمع ذباله، پده ها پوده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذباره
تصویر ذباره
نیک نگریستن، نیک دریافتن، نیک فرا گرفتن، روان خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبار
تصویر ذبار
جمع ذبر، نامه ها زبان ها سخن ها کوه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذباذب
تصویر ذباذب
دامن، جامه کنار کناره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذباح
تصویر ذباح
پاره کردن شکافتن، گلو بریدن، خبه کردن خروسک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبابیات
تصویر ذبابیات
مگسوارگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبابی
تصویر ذبابی
مگس سبز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبابه البیوت
تصویر ذبابه البیوت
مگس خانگی
فرهنگ لغت هوشیار