جدول جو
جدول جو

معنی ذاهب - جستجوی لغت در جدول جو

ذاهب
رونده، درگذرنده
تصویری از ذاهب
تصویر ذاهب
فرهنگ فارسی عمید
ذاهب
(هَِ)
نعت فاعلی از ذهاب. رونده. برونده. شونده. بشونده، درگذرنده، طویل الذاهب، بسیاردراز. ج، ذاهبون. ذاهبین
لغت نامه دهخدا
ذاهب
فراموش کننده
تصویری از ذاهب
تصویر ذاهب
فرهنگ لغت هوشیار
ذاهب
((هِ))
رونده، گذرنده، کوشنده
تصویری از ذاهب
تصویر ذاهب
فرهنگ فارسی معین
ذاهب
رونده، ره سپر، کوشنده
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واهب
تصویر واهب
(پسرانه)
عطاکننده، بخشنده، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ذاهل
تصویر ذاهل
فراموش کننده، فراموشکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مذاهب
تصویر مذاهب
مذهب ها، راه و روش ها، طریقه ها، هر یک از فرقه ها و گرایشات دینی با مجموعه ای از آیین ها و آموزه ها، جمع واژۀ مذهب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناهب
تصویر ناهب
غارت کننده، غنیمت گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذایب
تصویر ذایب
ذوب شونده، گدازنده، گداز آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واهب
تصویر واهب
بخشنده، دهنده، عطا کننده، سخی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهب
تصویر راهب
کسی که در دیر به سر می برد و به عبادت مشغول است، پارسا و عابد نصاری، دیرنشین، خائف، ترسنده، ترسان
فرهنگ فارسی عمید
(اَ هَِ)
جج ذهب. جمع واژۀ اذهاب و ذهاب. زرده های تخم مرغ.
لغت نامه دهخدا
(هَِ بَ)
تأنیث ذاهب. ج، ذاهبات
لغت نامه دهخدا
(مَ هَِ)
جمع واژۀ مذهب. رجوع به مذهب شود: در این که گفتم معما و تأویل نیست به هیچ مذهب از مذاهب که استعمال رخصت می کند. (تاریخ بیهقی ص 318). کسی را در اختلاف مذاهب و تنازع مناصب مجال نماند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 436).
- مذاهب اربعه، مذهب های چهارگانه اهل سنت که عبارت است از حنفی، شافعی، حنبلی و مالکی
لغت نامه دهخدا
مهیا کردن و آماده ساختن برای کاری، ساخته و آماده شدن آماده گشتن بسیجیدن، بسیجاندن مهیا و آماده شدن برای کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاهب
تصویر لاهب
فروزان مشتعل شعله ور جمع لواهب
فرهنگ لغت هوشیار
تاراجگر، پروه گیر غارت کننده غنیمت گیرنده: اصول مهرتوطبع کرام راجامع نهیب کین توصبرلئام راناهب. (عثمان مختاری. چا. همائی. 30)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واهب
تصویر واهب
بخشنده، عطا کننده، جوانمرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهب
تصویر شاهب
خاکستری رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذهاب
تصویر ذهاب
گذشتن، رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهب
تصویر راهب
پارسا و عابد، دیر نشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذانب
تصویر ذانب
پستارا (پستار عقرب) دنباله رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاهل
تصویر ذاهل
فراموش کننده فراموشکار. فراموشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذایب
تصویر ذایب
ذوب شونده گدازان، ذوب کننده گدازنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذائب
تصویر ذائب
گدازنده، آب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
روش ها، دین ها جمع مذهب طریقه ها روشها، شعبه های دینی: در آنجا ازاغلب مذاهب مردم بودند، دینها ادیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذاهب
تصویر مذاهب
((مَ هِ))
جمع مذهب، دین ها و آیین ها، روش ها، طریقه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذایب
تصویر ذایب
((یِ))
ذوب شونده، گدازان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذاهل
تصویر ذاهل
((هِ))
فراموش کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذابه
تصویر ذابه
((بِ))
سربرنده، ذبح کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذهاب
تصویر ذهاب
((ذَ))
رفتن، شدن، گذشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذهاب
تصویر ذهاب
جمع ذهبه، باران های ریز و بسیار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذهاب
تصویر ذهاب
جمع ذهب، زرده های تخم مرغ، پیمانه های اهل یمن
فرهنگ فارسی معین
مذهب ها، ادیان، آیینها، شرایع، نحله ها، طریقت ها، کیش ها، روش ها، طریقه ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد