جدول جو
جدول جو

معنی دیونه - جستجوی لغت در جدول جو

دیونه
(یُ نِ)
در اساطیر یونان الاهۀ زمین و برطبق بعضی روایات دختر اوکئانوس و تتوس است و بروایت دیگر از ماده تیتانها است و از اورانوس و گایا زاده شده است و نخستین همسر زئوس بود. (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
دیونه
(دِ یُ نِ)
دهی است از دهستان بخش دهلران شهرستان ایلام. در 36 هزارگزی شمال راه باختری دهلران و 2 هزارگزی شمال راه دهلران به نصریان با 160 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دیونه
(یُ نِ)
گیاه حشره خوار عجیبی از نوع دیونایا که برگ آن منتهی به دامی برای گرفتن حشرات است. کناره های این قسمت دارای تارهایی است و سطح داخلی آن تعدادی موهای بسیار حساس دارد. اگر حشره یاشی ٔ دیگر با یکی از این موها تماس یابد دو نیمه بهم می آیند و حشره بوسیله ترشحی اسیدی هضم میشود و اشیاء غیرقابل هضم (مانند شن و ریگ) رها میشود. (دائره المعارف فارسی). و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 99 شود
لغت نامه دهخدا
دیونه
لاتینی مگس خور از گیاهان
تصویری از دیونه
تصویر دیونه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیوچه
تصویر دیوچه
بید،
زالو، کرمی کوچک و سیاه رنگ که در آب زندگی می کند و با مکنده های روی بدنش خون جانوارن را می مکد، زرو، زلو، جلو، شلک، شلکا، شلوک، خرسته، مکل، دیوک، دشتی، علق برای مثال دل بپرداز زمانی و منه پشت بدو / که پدیدار شده دیوچه اندر نمدا (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۱۸)، زالو، برای مثال سگ نهای بر استخوان چون عاشقی / دیوچهوار از چه برخون عاشقی (مولوی - ۲۱۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
کسی که عقلش زایل شده باشد، بی عقل، مجنون، کنایه از بی خرد، هار مثلاً سگ دیوانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درونه
تصویر درونه
مقابل برونه، درون، اندرون، شکم
درونج، گیاهی با ساقۀ بلند و مجوف که روی زمین می خوابد، برگ های شبیه برگ بادام، گل های زرد رنگ، ریشۀ گره دار و به شکل عقرب و طعم تلخ که در طب به کار می رود، درونک عقربی، درونک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درونه
تصویر درونه
کمان، قوس، رنگین کمان، کمان حلاجی، آنچه به شکل کمان باشد، خمیده، کمانی، برای مثال بنفشه زار بپوشید روزگار به برف / درونه گشت چنار و زریره شد شنگرف (کسائی - ۴۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیانه
تصویر دیانه
از ریشه پارسی دینداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
بیخرد، بیعقل، مجنون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدیونه
تصویر مدیونه
مونث مدیون بدهکار نیشک مونث مدیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درونه
تصویر درونه
((دَ نَ یا نِ))
کمان حلاجی، هر چیز که به شکل کمان باشد، قوس قزح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیوچه
تصویر دیوچه
((چِ))
زالو، بیت، بید، حشره ای که پارچه های ابریشمی را می خورد و خراب می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
((نِ یا نَ))
همچون دیو، مانند دیوان، بی عقل، بی خرد
دیوانه مجنون کسی بودن: کنایه از عاشق و بی قرار بودن کسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
Batty, Berserk, Crazy, Demented, Insane, Raving, Wacky, Zany
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
fou, berserk, dément, délirant, farfelu, excentrique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
पागल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
পাগল , পাগল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
บ้า , บ้าคลั่ง , บ้า , Wahnsinnig
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
wazimu, kichaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
deli, çılgın, garip
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
미친 , 버서크 , 이상한 , 괴상한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
狂った , バーサーク , 狂気の , おかしな , 風変わりな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
משוגע , משוגע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
божевільний , берсерк , божевільний , божевільний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
gek, berserk, delirant
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
loco, berserk, dementado, delirante, chiflado, excéntrico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
pazzo, berserk, demente, delirante, stravagante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
maluco, berserk, louco, dementado, insano, delirante, excêntrico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
疯狂的 , 狂热的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
szalony, berserk, szaleńczy, zwariowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
verrückt, berserk, wahnsinnig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
сумасшедший , берсерк , безумный , бредящий , чокнутый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دیوانه
تصویر دیوانه
پاگل , پاگل
دیکشنری فارسی به اردو