معنی درونه درونه مقابل برونه، درون، اندرون، شکمدرونج، گیاهی با ساقۀ بلند و مجوف که روی زمین می خوابد، برگ های شبیه برگ بادام، گل های زرد رنگ، ریشۀ گره دار و به شکل عقرب و طعم تلخ که در طب به کار می رود، درونک عقربی، درونک تصویر درونه فرهنگ فارسی عمید