ترجمه دیوانه به بنگالی - دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با دیوانه
دیوانه
- دیوانه
- کسی که عقلش زایل شده باشد، بی عقل، مجنون، کنایه از بی خِرد، هار مثلاً سگ دیوانه
فرهنگ فارسی عمید
دیوانه
- دیوانه
- همچون دیو، مانند دیوان، بی عقل، بی خرد
دیوانه مجنون کسی بودن: کنایه از عاشق و بی قرار بودن کسی
فرهنگ فارسی معین