نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش حومه مشهد است. این دهستان از 57 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و مجموع سکنۀآن 6368 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش حومه مشهد است. این دهستان از 57 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و مجموع سکنۀآن 6368 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
صفت و شغل یزک. طلایه داری. پیشقراولی سپاه و لشکر. (یادداشت مؤلف). - یزکی کردن (یا نمودن) ، طلایه داری لشکر کردن: خواجه دانم که پیش فوج سخاش موج دریا همی کند یزکی. انوری. منم آنکه شاه گردون به زمان شوکت من شب و روز می نماید یزکی و پاسبانی. شاه نعمهاﷲ ولی
صفت و شغل یزک. طلایه داری. پیشقراولی سپاه و لشکر. (یادداشت مؤلف). - یزکی کردن (یا نمودن) ، طلایه داری لشکر کردن: خواجه دانم که پیش فوج سخاش موج دریا همی کند یزکی. انوری. منم آنکه شاه گردون به زمان شوکت من شب و روز می نماید یزکی و پاسبانی. شاه نعمهاﷲ ولی
بلوک دیزک متعلق به ایران و مرکب از دهات متعدد است که دو پارچه از آنها که جالق و کالیکان باشد در خط سرحد شرقی واقع است. (یادداشت مؤلف) دهی است از دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک با 139 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
بلوک دیزک متعلق به ایران و مرکب از دهات متعدد است که دو پارچه از آنها که جالق و کالیکان باشد در خط سرحد شرقی واقع است. (یادداشت مؤلف) دهی است از دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک با 139 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ظرف طعام پزی کوچک گلین و یا مسین، (ناظم الاطباء)، قسمی دیگ سفالین که در آن بیشتر گوشت و گاه آش پزند، دیگ از گل پخته، تی یره، (درتداول مردم قزوین)، (یادداشت مرحوم دهخدا)، پی تی، - امثال: پسر خاله یا پسر عموی دسته دیزی کسی، بمزاح آنکه بدو هیچ نسبتی ندارد، خویشی بسیار دور با اوداشتن در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته است، پیش خود حساب باید برد، دیزی از کار در آمده است، مجرب است، دیزی پشت سر کسی شکستن، آرزوی بازنگشتن او را داشتن، - آب دیزی را زیاد کردن، چیزی بر ماحضر افزودن، - دیزی بازاری، آبگوشتی در ظروف سفالین خرد پخته که طبقۀ کم بضاعت از دیزی پزی خریدندی، (یادداشت مرحوم دهخدا)، - دیزی سنگی، دیزی که از سنگ سازند و آن در مشهد متداول است و از سنگهای مخصوصی سازند، هرکاره
ظرف طعام پزی کوچک گلین و یا مسین، (ناظم الاطباء)، قسمی دیگ سفالین که در آن بیشتر گوشت و گاه آش پزند، دیگ از گل پخته، تی یَرَه، (درتداول مردم قزوین)، (یادداشت مرحوم دهخدا)، پی تی، - امثال: پسر خاله یا پسر عموی دسته دیزی کسی، بمزاح آنکه بدو هیچ نسبتی ندارد، خویشی بسیار دور با اوداشتن در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته است، پیش خود حساب باید برد، دیزی از کار در آمده است، مجرب است، دیزی پشت سر کسی شکستن، آرزوی بازنگشتن او را داشتن، - آب دیزی را زیاد کردن، چیزی بر ماحضر افزودن، - دیزی بازاری، آبگوشتی در ظروف سفالین خرد پخته که طبقۀ کم بضاعت از دیزی پزی خریدندی، (یادداشت مرحوم دهخدا)، - دیزی سنگی، دیزی که از سنگ سازند و آن در مشهد متداول است و از سنگهای مخصوصی سازند، هرکاره
والت، شهرت به والتر ایلایس دیزنی (1901-1966 میلادی) سازندۀ تصاویر متحرک (میکی ماوس)، وی در آکادمی هنرهای زیبای شیکاگو تحصیل کرد در جنگ اول جهانی در فرانسه رانندۀ آمبولانس صلیب سرخ بود در 1918 میلادی در کانزاس سیتی اعلانهای سینمایی می ساخت و در 1923 میلادی در هالیوود به ساختن فیلمهای فکاهی پرداخت، در 1928 به نیویورک رفت و پس از مراجعت به هالیوود ساختن فیلمهای میکی ماوس را آغاز کرد و شخصیتهای بسیاری را در قالب حیوانات خلق کرد و تاکنون فیلمهای کوتاه و بسیاری از آنان ساخته است، والت دیزنی در رنگ آمیزی زیاد قوی نیست اهمیت او بیشتربسبب شخصیتهای ساده و دلپسندی است که در فیلمهای بیشمار خود خلق کرده است، (از دائره المعارف فارسی)
والت، شهرت به والتر ایلایس دیزنی (1901-1966 میلادی) سازندۀ تصاویر متحرک (میکی ماوس)، وی در آکادمی هنرهای زیبای شیکاگو تحصیل کرد در جنگ اول جهانی در فرانسه رانندۀ آمبولانس صلیب سرخ بود در 1918 میلادی در کانزاس سیتی اعلانهای سینمایی می ساخت و در 1923 میلادی در هالیوود به ساختن فیلمهای فکاهی پرداخت، در 1928 به نیویورک رفت و پس از مراجعت به هالیوود ساختن فیلمهای میکی ماوس را آغاز کرد و شخصیتهای بسیاری را در قالب حیوانات خلق کرد و تاکنون فیلمهای کوتاه و بسیاری از آنان ساخته است، والت دیزنی در رنگ آمیزی زیاد قوی نیست اهمیت او بیشتربسبب شخصیتهای ساده و دلپسندی است که در فیلمهای بیشمار خود خلق کرده است، (از دائره المعارف فارسی)
قریه ای است در غوطۀ دمشق و عبدالله بن طاهر به اتفاق برادر خود هنگام عزیمت بمصر بدانجا فرود آمد و پس از آشامیدن شراب برادر عبداﷲ در آن مکان درگذشت. (از معجم البلدان)
قریه ای است در غوطۀ دمشق و عبدالله بن طاهر به اتفاق برادر خود هنگام عزیمت بمصر بدانجا فرود آمد و پس از آشامیدن شراب برادر عبداﷲ در آن مکان درگذشت. (از معجم البلدان)