جدول جو
جدول جو

معنی دیزی

دیزی
ظرف سفالین یا سنگی که در آن معمولاً آبگوشت پزند
تصویری از دیزی
تصویر دیزی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دیزی

دیزی

دیزی
ظرف سفالی یا سنگی استوانه ای شکل که در آن آبگوشت درست می کنند
دیزی
فرهنگ لغت هوشیار

دیزی

دیزی
ظرف سفالی یا سنگی استوانه شکل که در آن آبگوشت طبخ می کنند
دیزی
فرهنگ فارسی عمید

دیزی

دیزی
دهی است از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان است، با 2888 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

دیزی

دیزی
ظرف طعام پزی کوچک گلین و یا مسین، (ناظم الاطباء)، قسمی دیگ سفالین که در آن بیشتر گوشت و گاه آش پزند، دیگ از گل پخته، تی یَرَه، (درتداول مردم قزوین)، (یادداشت مرحوم دهخدا)، پی تی،
- امثال:
پسر خاله یا پسر عموی دسته دیزی کسی، بمزاح آنکه بدو هیچ نسبتی ندارد، خویشی بسیار دور با اوداشتن
در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته است، پیش خود حساب باید برد،
دیزی از کار در آمده است، مجرب است،
دیزی پشت سر کسی شکستن، آرزوی بازنگشتن او را داشتن،
- آب دیزی را زیاد کردن، چیزی بر ماحضر افزودن،
- دیزی بازاری، آبگوشتی در ظروف سفالین خرد پخته که طبقۀ کم بضاعت از دیزی پزی خریدندی، (یادداشت مرحوم دهخدا)،
- دیزی سنگی، دیزی که از سنگ سازند و آن در مشهد متداول است و از سنگهای مخصوصی سازند، هرکاره
لغت نامه دهخدا

دیزل

دیزل
نوعی موتور با احتراق داخلی که بوسیله مهندس آلمانی اختراع شده، و همه نوع روغن و نفت را میتوان عوض بنزین در آنها مصرف کرد و قدرت آنها نیز از موتورهای بنزینی بیشتر است
فرهنگ لغت هوشیار