جدول جو
جدول جو

معنی دیزنی - جستجوی لغت در جدول جو

دیزنی
والت، شهرت به والتر ایلایس دیزنی (1901-1966 میلادی) سازندۀ تصاویر متحرک (میکی ماوس)، وی در آکادمی هنرهای زیبای شیکاگو تحصیل کرد در جنگ اول جهانی در فرانسه رانندۀ آمبولانس صلیب سرخ بود در 1918 میلادی در کانزاس سیتی اعلانهای سینمایی می ساخت و در 1923 میلادی در هالیوود به ساختن فیلمهای فکاهی پرداخت، در 1928 به نیویورک رفت و پس از مراجعت به هالیوود ساختن فیلمهای میکی ماوس را آغاز کرد و شخصیتهای بسیاری را در قالب حیوانات خلق کرد و تاکنون فیلمهای کوتاه و بسیاری از آنان ساخته است، والت دیزنی در رنگ آمیزی زیاد قوی نیست اهمیت او بیشتربسبب شخصیتهای ساده و دلپسندی است که در فیلمهای بیشمار خود خلق کرده است، (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیزی
تصویر دیزی
ظرف سفالی یا سنگی استوانه شکل که در آن آبگوشت طبخ می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیدنی
تصویر دیدنی
سزاوار دیدن، لایق نگریستن، قابل دیدن
فرهنگ فارسی عمید
(یَ زَ نی ی)
منسوب به یزن. (ناظم الاطباء). یک قسم نیزه که ذویزن پادشاه یمن اختراع آن رانموده بود. (ناظم الاطباء). منسوب به ذویزن. ازنی. ازانی. (یادداشت مؤلف). نیزۀ منسوب به ذویزن که وادیی است از آن قبیله ای از حمیر. رمح یزنی. (منتهی الارب) (فقه اللغۀ ثعالبی ص 133). نیزۀ منسوب به ذی یزن و او یکی از ملوک یمن است و ازنی نیز گویند. (دهار)
لغت نامه دهخدا
ظرف طعام پزی کوچک گلین و یا مسین، (ناظم الاطباء)، قسمی دیگ سفالین که در آن بیشتر گوشت و گاه آش پزند، دیگ از گل پخته، تی یره، (درتداول مردم قزوین)، (یادداشت مرحوم دهخدا)، پی تی،
- امثال:
پسر خاله یا پسر عموی دسته دیزی کسی، بمزاح آنکه بدو هیچ نسبتی ندارد، خویشی بسیار دور با اوداشتن
در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته است، پیش خود حساب باید برد،
دیزی از کار در آمده است، مجرب است،
دیزی پشت سر کسی شکستن، آرزوی بازنگشتن او را داشتن،
- آب دیزی را زیاد کردن، چیزی بر ماحضر افزودن،
- دیزی بازاری، آبگوشتی در ظروف سفالین خرد پخته که طبقۀ کم بضاعت از دیزی پزی خریدندی، (یادداشت مرحوم دهخدا)،
- دیزی سنگی، دیزی که از سنگ سازند و آن در مشهد متداول است و از سنگهای مخصوصی سازند، هرکاره
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان است، با 2888 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه با 146 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یَ زَ نی ی)
مرثد بن عبدالله یزنی مصری، مکنی به ابوالخیر از عمرو بن عاص و پسرش عبدالله بن عاص و جز آن دو روایت کرد و عبدالرحمان بن شماسه و یزید بن ابی حبیب و جز آن دو از او روایت دارند. مرگ وی به سال 90 هجری قمری بود. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(دُ زَ)
منسوب است به دبزان (دبزن) که قریه ای است از قراء مرو. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(دَ زَ)
منسوب است به دیزک که از قراء سمرقند است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دفزنی
تصویر دفزنی
عمل و شغل دف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دینی
تصویر دینی
منسوب به دین مربوط به دین، مرد دین متدین دانای دینی (مرزباننامه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیدنی
تصویر دیدنی
قابل دیدن مرئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیزی
تصویر دیزی
ظرف سفالی یا سنگی استوانه ای شکل که در آن آبگوشت درست می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیزی
تصویر دیزی
ظرف سفالین یا سنگی که در آن معمولاً آبگوشت پزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دینی
تصویر دینی
مذهبی
فرهنگ واژه فارسی سره
جوانه زدن برنج در خزانه، دزدی، گل شقایق، خزانه ی برنج به اندازه ی طول سوزن
فرهنگ گویش مازندرانی