جدول جو
جدول جو

معنی دیرزود - جستجوی لغت در جدول جو

دیرزود
دیر یا زود، بفرجام، عاقبت، سرانجام، آخر:
دانی که دیرزود بجای تو دیگری
حادث شود چنانکه تو بر جای دیگران ؟
سعدی،
بجایی رسد کار سر دیرزود
که گویی در او دیده هرگز نبود،
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیرزاد
تصویر شیرزاد
(پسرانه)
شیر بچه، همچون شیر، زاده شیر، شجاع، طبق بعضی از نسخه های شاهنامه نام جارچی انوشیروان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از میرزاد
تصویر میرزاد
میرزاده، امیرزاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیوزاد
تصویر دیوزاد
بچۀ دیو، دیونژاد، کنایه از اسب قوی هیکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
دیر کردن، دیر شدن، در بانکداری عقب انداختن پرداخت وجه سند، تاخیر
فرهنگ فارسی عمید
دانه ای به درشتی نخود و قهوه ای رنگ یا سفید که بر تنۀ بعضی درختان می روید و سفت می شود. برخی از انواع آن باعث افزایش شیر مادر می شود، شیرزاده، زادۀ شیر، بچه شیر، کنایه از شجاع، دلیر، برای مثال یا رسول الله جوان ار شیرزاد / غیر مرد پیر سرلشکر مباد (مولوی۱ - ۶۳۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارزرد
تصویر دارزرد
زردچوبه، غدۀ زیرزمینی و زرد رنگ گیاهی علفی با برگ های بیضی شکل به همین نام که به عنوان ادویه و دارو مصرف می شود، این غده ها در اطراف ساقۀ زیرزمینی تولید می شود، زرچوبه، هرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرزور
تصویر شیرزور
ویژگی آنکه زور و نیروی شیر دارد، دلیر و پرزور مانند شیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیروزی
تصویر دیروزی
مربوط به دیروز، کنایه از مربوط به گذشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرزاد
تصویر شیرزاد
شجاع، دلیر، بچه شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیروزود
تصویر دیروزود
در زمان نزدیک یا دور، عاقبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیروزی
تصویر دیروزی
منسوب به دیروز دیروزین، تازه پدید آمده: طفل دیروزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیرزاد
تصویر غیرزاد
روسپی زاده غیرزاده حرامزاده
فرهنگ لغت هوشیار
میرزاده: آمدی روزی بمکتب میرداد کودکی را دید پیش میرزاد. (منطق الطیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیوزاد
تصویر دیوزاد
بچه دیو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
((کَ))
دیر کردن، عقب افتادن، تأخیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غیرزاد
تصویر غیرزاد
روسپی زاده، غیرزاده، حرامزاده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
تاخیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیرزیوی
تصویر دیرزیوی
عمر طولانی، طول عمر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
Tardiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دیرآمد
تصویر دیرآمد
Tardy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دیرآمد
تصویر دیرآمد
spóźniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
ritardo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دیرآمد
تصویر دیرآمد
tardio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
atraso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دیرآمد
تصویر دیرآمد
迟到的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
迟到
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دیرآمد
تصویر دیرآمد
опоздавший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
spóźnienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دیرآمد
تصویر دیرآمد
запізнілий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
запізнення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دیرآمد
تصویر دیرآمد
verspätet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
Verspätung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
опоздание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دیرآمد
تصویر دیرآمد
in ritardo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی