جدول جو
جدول جو

معنی دارزرد

دارزرد
زردچوبه، غدۀ زیرزمینی و زرد رنگ گیاهی علفی با برگ های بیضی شکل به همین نام که به عنوان ادویه و دارو مصرف می شود، این غده ها در اطراف ساقۀ زیرزمینی تولید می شود، زرچوبه، هرد
تصویری از دارزرد
تصویر دارزرد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دارزرد

دارزرد

دارزرد
زردچوبه را گویند. (انجمن آرا). و به عربی عروق الصفر خوانند. (برهان)
لغت نامه دهخدا

درزرد

درزرد
ده کوچکی است از دهستان گور بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت واقع در 42 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و دو هزارگزی جنوب راه مالرو ساردوئیه به دارزین. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

ناگزرد

ناگزرد
ضروری
آنچه یا آنکه وجود آن ضروری یا چاره ناپذیر است، موقعیتی که خروج از آن میسر نیست یا تنها یک راه در پیش رو وجود دارد، خوٰاهی نَخوٰاهی، چار و ناچار، بِه ضَرورَت، لاعَلاج، ناگُزیر، ناکام و کام، ناچار، لاجَرَم، کام ناکام، خوٰاه و ناخوٰاه، بِه ناچار، ناگُزِران، ناگُزِر، لابُدّ، خوٰاه ناخوٰاه، لامَحالِه برای مِثال باد همچون آسمان و آفتاب / در نظام کل وجودش ناگزرد (انوری - ۱۳۰)
ناگزرد
فرهنگ فارسی عمید