جدول جو
جدول جو

معنی شیرزاد

شیرزاد
دانه ای به درشتی نخود و قهوه ای رنگ یا سفید که بر تنۀ بعضی درختان می روید و سفت می شود. برخی از انواع آن باعث افزایش شیر مادر می شود، شیرزاده، زادۀ شیر، بچه شیر، کنایه از شجاع، دلیر، برای مثال یا رسول الله جوان ار شیرزاد / غیر مرد پیر سرلشکر مباد (مولوی۱ - ۶۳۹)
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شیرزاد

شیرزاد

شیرزاد
شیر بچه، همچون شیر، زاده شیر، شجاع، طبق بعضی از نسخه های شاهنامه نام جارچی انوشیروان پادشاه ساسانی
شیرزاد
فرهنگ نامهای ایرانی

شیرزاد

شیرزاد
گونه ای لیکن که بر روی تنه درختان دیگر میروید و ببزرگی یک نخود تا یک گردو میرسد و التصاق کامل به درخت پایۀ خود دارد، گونه ای از آن در سیستان فراوان است و زنان بجهت ازدیاد شیر آن را میخورند (وجه تسمیه به همین مناسبت است)، شیرزا، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

شیرآزاد

شیرآزاد
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان رستم هرمزان سردار ساسانی
شیرآزاد
فرهنگ نامهای ایرانی

شهرزاد

شهرزاد
شهزاد، شاهزاده، زاده شهر، نام دختری زیبا که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است
شهرزاد
فرهنگ نامهای ایرانی

میرزاد

میرزاد
میرزاده: آمدی روزی بمکتب میرداد کودکی را دید پیش میرزاد. (منطق الطیر)
فرهنگ لغت هوشیار