- دیدارگاه
- آپویتمنت
معنی دیدارگاه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
محلی که دیده بان از آنجا مراقبت و نگاهبانی میکند، منظره چشم انداز
مخیله
بخشی از اداره شهری که در آن بیماران تهیدست را مداوا کنندپست امدادی
میدان جنگ
جای پیکار، میدان جنگ، رزمگاه
دیدگاه، جای نشستن یا ایستادن دیدبان، جای بلند که از بالای آن دیدبانی کنند، چشم انداز، منظره
میدان، زمین وسیع که در آن ساختمانی نباشد
میدان
میدان جنگ، رزمگاه
دیناری، پولی
جای پاسبانی دیدبان، منظره چشم انداز
مدت مدید
لحاظ، نظر، عقیده، نقطه نظر، منظر
زمان قدیم، زمان دیر
جای نشستن یا ایستادن، دیدبان
جای نشستن یا ایستادن دیدبان، جای بلند که از بالای آن دیدبانی کنند، چشم انداز، منظره
زمان دیر، زمان قدیم، از مدت دراز، دیروقت، بی موقع، دیرگاهان، دیرگهان
زمان قدیم، دیروقت
جای پاسبانی دیدبان، منظره، چشم انداز
Aussicht
вигляд
uitzicht
pandangan
رؤيةٌ
दृश्य