میدان جنگ. جنگ جای. پیکارگه. حربگاه. رزمگاه: سه راه است از ایدر بدان بارگاه که ارجاسپ خواندش به پیکارگاه. فردوسی. دوزخی شد عرصۀ پیکارگاه که در آن پیکارگه خنجر کشید. مسعودسعد
پیکارگاه. میدان جنگ. حربگاه. جنگ جای. رزمگه: از برای آنکه در پیکارگه روی هوا پرستاره آسمانی کردی از دود و شرار. مسعودسعد. دوزخی شد عرصۀ پیکارگاه کو در آن پیکارگه خنجر کشید. مسعودسعد