- دگر
- مخفف دیگر
معنی دگر - جستجوی لغت در جدول جو
- دگر
- دیگر، جز، غیر، بیگانه، شخصی یا چیزی غیر از آنکه یا آنچه قبلاً دیده یا گفته شده، مثل کس دیگر، روز دیگر، سال دیگر، باز و مجدد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تغییر
دیگر دیگری:) تو این کار را نکنی دیگری میکند. (توضیح: بنظر میاید که در قدیم این کلمه با یای وحدت و نکره تلفظ میشد (یعنی: یکی دیگر شخصی دیگر) :) من پسر را به پدر تهنیت آوردم ازآن که ندیدم بجهان مر پدرش را دگری . (دیوان فرخی 379)
آلتروپیزم
تبدیل، تغییر، تحول، تغییرات
متحول
انقلاب، تمایز، ابدال، تغییر، تحول
در اصطلاح شیمی، موجود بودن یک شیمیائی بدو یا چند شکل
متغیر و منقلب شدن
در اصطلاح زمین شناسی عواملی که موجب تغییرات فاحش در ساختمان سنگها می شوند و آن عوامل عبارتند از گرما، نفوذ حرکات قشر جامد زمین حادث میشود
تغییر حال یافته، متغیر
فرانسوی افت
دیگرگون، تبدیل موجودی به موجود دیگر تغییر شکل بعضی جانوران
دیگران
دیگر گون شدن دیگر گونگی تغییر تبدل
رنگ دیگر، جور دیگر طور دیگر نوع دیگر، سرنگون واژگون، مغشوش مضطرب شوریده
در انگلیسی دگر کرپی
زاییده دیگران
حالت و کیفیت دگردیس تغییر شکل دادن جانوران
دگرگون، طور دیگر، جور دیگربرای مثال مشیات خلق نگردد دگرگون / قضیات سابق نگردد دگرسان (عبدالواسع جبلی - ۲۹۴)
تغییر صورت، تغییر شکل، دگرگونی، حالت دگردیس، در علم زیست شناسی تغییر شکل بعضی جانوارن در دورۀ زندگی معمولاً بعد از دورۀ جنینی، متامورفوز
دگرگون، در علم زیست شناسی جانوری که تغییر شکل یافته
جور دیگر، طور دیگر، واژگون و سرنگون، منقلب، رنگ دیگر
بعید
آلت تنفسی
آغاج
کوچه و بازار
جمع در، مرواریدها، مهایک ها بلورها جمع در درها مرواریدها. یا درر دراری مرواریدهای درخشان
میوه یا شیرینی یا چیز دیگر که بعد از غذا بیاورند
بی سود مرد روی سینه و شکم دراز کشیدن