جدول جو
جدول جو

معنی دگراندیش

دگراندیش((دِ گَ اَ))
دارای اندیشه متفاوت با اندیشه حاکم بر جامعه
تصویری از دگراندیش
تصویر دگراندیش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دگراندیش

دوراندیش

دوراندیش
کسی که پایان کار را در نظر بگیرد و در آن اندیشه و پیش بینی کند، عاقبت اندیش. محتاط
دوراندیش
فرهنگ فارسی عمید

دوراندیش

دوراندیش
مآل بین. نقیض عجول. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). عاقل و دوربین. (آنندراج). گربز. (لغت فرس اسدی). مطلع و با بصیرت و پیش بین. (ناظم الاطباء). پایان نگر. عاقبت اندیش. مآل اندیش. آتیه بین. عاقبت بین. (یادداشت مؤلف) : پدرش مردی بود حرون و دوراندیش. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 407). چون آن دوراندیش به خانه رسید در دست خویش از آن گنج جز حسرت و ندامت ندید. (کلیله و دمنه). این دمنه داهی دوراندیش است. (کلیله و دمنه).
تو ز اندیشه زآن سوی دو جهان
همه زین سوی عقل دوراندیش.
انوری.
بپرس از عقل دور اندیش گستاخ
که چون شاید شدن بر بام این کاخ.
نظامی.
از نهانخانه های دوراندیش
باز داده خبربه خاطر خویش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

مهراندیش

مهراندیش
دارای اندیشه با مهر و محبت، آنکه در فکر و اندیشه محبت و مهربانی است
مهراندیش
فرهنگ نامهای ایرانی

دور اندیش

دور اندیش
آنکه درباره پایان کار فکر کند و نتیجه را دریابد عاقبت اندیش، محتاط
فرهنگ لغت هوشیار