جدول جو
جدول جو

معنی دک - جستجوی لغت در جدول جو

دک
نصیب و تقدیر، گدائی، مفلس و مبعنی سر بی مو و زمین خشک و سخت فرو کوبیدن، همواراندن هموار کردن، کوبش کوفتن، پس زدن دور راندن دور کردن، ریگستان، توده، انباشتن، ناتوانی از تپ، آب شدن از میان رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
دک
سر، به ویژه سر بی مو
دک شدن: مثلاً آهسته از جایی بیرون رفتن و ناپدید شدن
دک کردن: مثلاً کسی را به بهانه ای از جایی راندن و بیرون کردن
دک و پوز: ظاهر شخص
دک و دنده: بالا تنه
دک و دهن: دهان و قسمت های بیرونی آن
تصویری از دک
تصویر دک
فرهنگ فارسی عمید
دک
سر، رأس
تصویری از دک
تصویر دک
فرهنگ فارسی معین
دک
((دَ))
گدا، گدایی
تصویری از دک
تصویر دک
فرهنگ فارسی معین
دک
ویران ساختن ساختمان و دیوار، کوبیدن، هموار ساختن پستی و بلندی زمین، دفع کردن
تصویری از دک
تصویر دک
فرهنگ فارسی معین
دک
((دَ قُّ لَ قُ))
خشک و خالی، بی آب و علف، بی موی، دغ، لغ، لک
تصویری از دک
تصویر دک
فرهنگ فارسی معین
دک
پی دیواری که چینه بر بالای آن نهند، پایه، بنیان، محکم، استوار
تصویری از دک
تصویر دک
فرهنگ فارسی معین
دک
کوفتن، کوبیدن، دق
تصویری از دک
تصویر دک
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به خواندن قطعه ای با صدای بلند و آهنگ توام با اطوار متناسب از بر خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی به خوانی از بر خواندن قطعه ای با آواز بلند و آهنگ و اطوار مناسب با کلام هنر و طرز دکلامه کردن، از حفظ خواندن مطلبی با آهنگ و حرکات مناسب کلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکلاراسیون
تصویر دکلاراسیون
فرانسوی آگاهنامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکل حفاری
تصویر دکل حفاری
دکل کنتاری (کنتاری حفاری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکل
تصویر دکل
تیر بلند و ستبر که در زمین برپا کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکش
تصویر دکش
در اصطلاح عامیانه، شخص سست و بلند قد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکسیه
تصویر دکسیه
از ادات تمسخر و توهین
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از ئیدراتهای کربن که فرمول کلی آن مانند نشاسته است ولی مولکول آن کوچکتر و در هم پیچیدگی آن کمتر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکستروز
تصویر دکستروز
گلوکز، ماده قندی که در میوه وجود دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکروشمان
تصویر دکروشمان
فرانسوی گسلیدگی زبانزد زمین شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکتور
تصویر دکتور
کارگردان، مدیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکترینال
تصویر دکترینال
فرانسوی افراهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکترین دوژوژمان
تصویر دکترین دوژوژمان
فرانسوی افراه داوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
عقیده، رای، نظریه، فکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکتری
تصویر دکتری
دکتر بودن اجتهاد دکترا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکترس
تصویر دکترس
زن دکتر، خانم دکتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکترا
تصویر دکترا
مقام و پایه دکتری
فرهنگ لغت هوشیار
عنوانی برای کسی که درجات عالی علمی را بپماید، آنکه بالاترین مراحل علمی را طی کرده در رشته اجتهاد رسیده، دکتر ادبیات، دکتر حقوق، دکتر فلسفه و غیره و دارنده درجه دکتری، عالیتری درجه ایست که دانشگاهها اعطا میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکانداری
تصویر دکانداری
دوکان داری، دین را بهانه سود خواری کردن کاسبی در دکان، چرب زبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکاندار
تصویر دکاندار
صاحب و دارنده دکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکانچه
تصویر دکانچه
کرپک کیوسک تخته نیمکت دو کانچه سکوی سرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکانتاسیون
تصویر دکانتاسیون
فرانسوی ته نشین گری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکان تخته کردن
تصویر دکان تخته کردن
دوکان تخته کردن گواژ باز داشتن کسی را از فریباندن مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکان آرایی
تصویر دکان آرایی
دوکان آرایی، زبانبازی چربزبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکان
تصویر دکان
جائی مانند اطاق در کنار کوچه یا خیابان برای فروش کالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکامتر
تصویر دکامتر
ده متر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکالیتر
تصویر دکالیتر
ده لیتر
فرهنگ لغت هوشیار