- دژن
- طعم تند و تیز
معنی دژن - جستجوی لغت در جدول جو
- دژن
- هر چیزی که طعمش تند و تیز باشد، تند و تیز، تندخو و خشمگین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دژن، هر چیزی که طعمش تند و تیز باشد، تند و تیز، تندخو و خشمگین
فرانسوی تباهی پذیری وشتاکی
دشنام، نام زشت، حرف زشت، سخن ناسزا، فحش
پژمان و اندوهگین از غم و پژمرده
غده کوچک، آبله که بسبب کار کردن و راه رفتن پدید آید تاول، گرهی که در وقت تابیدن ریسمان ابریشم و مانند آن بر آنها افتد
چرک، ریم
دامان. یا دامن خورشید آ سمان چهارم، روشنایی خورشید. یا دامن عمر اواخر عمر پایان زندگی. یا دامن قیامت روز قیامت رستاخیز. یا دامن باغی گرفتن خلوت گزیدن گوشه نشین شدن، یا دامن بدندان کردن فروتنی کردن، عجز نمودن، گریختن، یا دامن بدندان گرفتن دامن بدندان گرفتن، یا دامن در پای افتادن اضطراب یافتن، از روی اضطراب گریختن، یا دست کسی از دامن داشتن دامن را از دست او رها کردن دست وی را کوتاه کردن،، جمع دمنه، نشان باشش (سکونت) نشان های خانه کین های دیرین سرگین، خاکروبه، توده سرگین آثار خانه و حیات مردمی در زمینی، جایی که خاکروبه ریزند مزبله خاکروبه دان جمع دمن
دستلاف فروش اول کاسب
باز داشتن، بی بهره کردن، مشت زدن
پوشیده وپنهان کردن در خاک، مستور و مخفی کردن چون دفن میت
وام، قرض مذهب، کیش، آیین، طاعت و نام فرشته ای که به محافظت قلم مامور است
خاکسپاری، گوراندن
بدهی
در ترکیبات آید و معنی اسم مفعول (آژده) دهد: تیر آژن تیرآژده شمع آژن شمع آژده
جمع دهان، مخف دهان، دهان و فم و با لفظ شکستن و شستن و دوختن و باز کردن و واکردن و گشادن مستعمل، تنگ حوصله، غنچه، لعل، نون تنوین، صبح از تشبیهات اوست نفاق کردن
خسیس، ضعیف و سست گردیدن
خمیده پشت شدن
مخفف دانه است، دانه هر چیز، تخم میوه، هسته
باران پیاپی روز بارانی، تاریکی انبوه، تاریکی ابر
کنام آغل کاز کازه
ارزن
زغن گوشت ربا غلیواج
پرخشم، خشمناک، خشم آلود
دامن
مزبله، خاکروبه دان
مزبله، خاکروبه دان
دژ کوچک، قلعه کوچک، دزک
کثافت، نجاست، جسامت و هنگفتی
آبله، تاول، غده، غدۀ کوچک، گره
لجن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود
لش، لوش، لژن، لجم، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
لش، لوش، لژن، لجم، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ