- دوستکام
- خوشبخت، شادکام، کامیاب
معنی دوستکام - جستجوی لغت در جدول جو
- دوستکام
- مقابل دشمن کام، کاری یا چیزی که به کام و مراد دل دوست باشد، یار مهربان، دوست خیرخواه، معشوق
- دوستکام
- یار مهربان، معشوق
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بکام دوستان زیستن دارای عز و جاه بودن، بختیاری: مقابل دشمنکامی، میگساری با دوستان با یاران عیش کردن، شرابی که با دوستان یا به یاد آنان نوشند، پیاله شراب را بکسی دادن تابسلامتی دوستی نوشد، ظرف بزرگ پایه دار مسی که در مجالس عمومی (مانند روضه خوانی) بکار برند و در آن آب یا شربت ریزند تا تشنگان از آن بنوشند
باده گساری و نشاط با دوستان، باده ای که با یار و دوست یا به یاد دوستان بنوشند، پیالۀ شراب که به کسی دهند تا به شادی و کامرانی فلان دوست بنوشد، ظرف بزرگ مسی پایه دار که در آن آب یا شربت می ریزند و در مجالس عمومی می گذارند تا هرکس تشنه باشد از آن بیاشامد
ظرف بزرگ مسی پایه دار که در آن شراب یا نوشیدنی ریخته در مجالس می گذارند، دوزکومی
با دوستان یا به یاد ایشان شراب خوردن
یار مهربان رفیق، معشوق، امری که بکام و مراد دل دوست باشد مقابل دشمنکام
امین، صالح
محبوبیت
حکیم، استوار کار، امین
صمیمانه، دوستانه
محبوب و معشوق
خیرخواه، خواستار
دوست دارنده، یار مهربان
کسی که کارهایش از روی راستی و درستی باشد، امین، پاک دست، درست کردار، راست کار، صحیح العمل
آن که کارهایش به راستی و درستی انجام گیرد، درست کردار، امین، معتمد
یار مهربان، دوست موافق
нежный
liebevoll
люблячий
afetuoso
affezionato
afectuoso
affectueux
dol op
محبٌّ
प्रेमपूर्ण