جدول جو
جدول جو

معنی دوزانو - جستجوی لغت در جدول جو

دوزانو
(دُ)
قسمی نشستن و آن را ایرانیان از عرب و عرب از شتر آموخته است. براکاء. بروکاء. (از یادداشت مؤلف). نشستن آنچنان که ساقها در زیر رانها قرار گیرد و این نوع نشستن ادب راست، مقابل چهارزانو و مربع نشستن. رجوع به چهارزانو و مربع نشستن شود.
- دوزانو زدن، زانو زدن. (آنندراج). خماندن دو زانو روی زمین:
بت پرست حیرت آیینه رویی شد اسیر
کز ادب آیینه در پیشش دوزانو می زند.
جلال اسیر (از آنندراج).
، کنایه است از قرار گرفتن طفیلی یا ناخوانده بر سر سفره و بی رودربایستی شکم از عزا درآوردن: فلان سر سفره دو زانو زد و حالا نخور کی بخور!؟ (یادداشت مؤلف).
- دوزانو نشستن، نشستن چنانکه شتر نشیند، یعنی تا کردن دو ران بر ساق. (یادداشت مؤلف). نوعی از نشستن و آن در قدیم از مراسم ادب بود و زیردستان در نزد بزرگان دوزانو می نشستند و چهارزانو نشستن در خدمت بزرگان بی ادبی به شمار می رفت:
هرکه او پیش چو در مجلس آن خواجه نشست
بردوزانو بود و خواجه مربع برگاه.
فرخی.
و هرگز پیش مادر ننشستی مگر به دوزانو. (قصص الانبیاء ص 203)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دربانو
تصویر دربانو
(دخترانه)
در (عربی) + بانو (فارسی) مرکب از در (مروارید) + بانو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دیزالو
تصویر دیزالو
دیزالو (Dissolve) انتقال نرم و آرام از یک صحنه به صحنه دیگر است. این عمل در ویرایش فیلم به کمک افکت های ویژه انجام می شود تا جابه جایی نرم و آرام بین دو صحنه ایجاد شود، به طوری که صحنه اولیه به آرامی محو شده و صحنه جدید در برنامه نمایش ظاهر می شود.
استفاده از Dissolve در تدوین فیلم:
1. Cross Dissolve (انتقال خطی) : این افکت به صورت یک انتقال نرم از یک صحنه به صحنه دیگر انجام می شود. در این افکت، صحنه اولیه به آرامی به صورت نیمه نیمه محو می شود و صحنه جدید به آرامی ظاهر می شود.
2. Fade In/Out (محو ورود/خروج) : در این افکت، صحنه به آرامی وارد می شود (Fade In) یا به آرامی خارج می شود (Fade Out). این افکت معمولاً برای شروع یا پایان فیلم یا بخشی از فیلم استفاده می شود.
3. Starburst Dissolve (انتقال ستاره ای) : این افکت معمولاً برای انتقال بین صحنه هایی با فضای خاص یا اهمیت زیاد استفاده می شود، که در آن صحنه جاری به آرامی و به وسیلهٔ زیبایی
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
مقابل شبانه، مربوط به روز، به اندازۀ یک روز مثلاً مصرف روزانه، در هر روز مثلاً روزانه چند لیوان آب می خورید؟، روز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
دوتایی، هر چیزی که مرکب از دو جزء یا دو عنصر باشد، نماز دو رکعتی، دو رکعت نماز، نماز صبح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوزمان
تصویر دوزمان
رشته ای که به سوزن بکشند برای دوختن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوزینه
تصویر دوزینه
دوزنه، سوزن، نیش حشرات گزنده
فرهنگ فارسی عمید
صفت بیان حالت از دوزیدن (دوختن)، دوزنده، در حال دوختن، که به دوختن اشتغال دارد، (یادداشت مؤلف)، رجوع به دوزنده شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرزشهرستان بروجرد، دارای 866 تن سکنه، آب آن از قنات تأمین می شود، صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی، راه آن اتومبیل رو، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(بَ شُ دَ/ دِ)
دور+ الف، ای بس دور! هیهات، (یادداشت مؤلف)، حاشا، (دهار)، رجوع به دور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دو زانو
تصویر دو زانو
قسمتی نشستن و آنرا ایرانیان از عرب و عرب از شتر آموخته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
عدد دو، دو عدد، دوبدو، دو تا دو تا، دوتایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دودانگ
تصویر دودانگ
یک سوم، سه یک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
مربوط به روز، هر روزه، روز به روز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روز نو
تصویر روز نو
روز شادی، روز جشن، نوروز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوزان
تصویر دوزان
کلید کوک زبانزد خنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
((نِ))
مربوط به روز، وابسته به روز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
((دُ نِ))
دو جام شراب که پیاپی خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دومینو
تصویر دومینو
((دُ نُ))
نوعی بازی به وسیله مهره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
Convulsive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
Double
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
Bilingual
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
Day, Daily, Daily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دو زانو نشستن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
doppelt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
подвійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
судомний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
zweisprachig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
двуязычный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
krampfhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
täglich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
ежедневный , ежедневно , дневной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
двойной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
судорожный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
двомовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی