- دوخت
- دوختن، برش لباس و بعد دوختن آن
معنی دوخت - جستجوی لغت در جدول جو
- دوخت
- دوختن
دوخت و دوز: دوختن
- دوخت
- شیوۀ دوختن
دوخت و دوز: عمل دوختن لباس یا چیز دیگر، خیاطی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مکتوب، خیاطی شده
آنچه با نخ و سوزن به هم پیوسته و سرهم شده باشد
دو تکه پارچه را با نخ و سوزن به هم وصل کردن، بخیه زدن
با تیر یا نیزه دو چیز را به هم چسباندن
دوشیدن
با تیر یا نیزه دو چیز را به هم چسباندن
دوشیدن
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
دو تکه پارچه را به وسیله سوزن و نخ به هم پیوستن، با تیر یا نیزه درع و زره را به بدن دشمن پیوستن، توزیدن، توختن
Sew, Stitch
nähen
缝纫 , 缝
costurar
cucire
coudre
naaien
menjahit
सिलाई करना , सिलाई करना
לתפור , לתפור
縫う , 縫う
바느질하다
kushona
เย็บ , เย็บ
সেলাই করা , সেলাই করা
سلائی کرنا , سلائی کرنا
آغاج
رفیق
مرکب، جوهر
هرگیاه خشبی که دارای ریشه و تنه ساقه و شاخه ها باشد درخت گویند، شجر، نهال
کابینه
نجات داده نجات یافته. در ترکیب اسما آید: سه بوخت چهار بوخت