- دوجه
- از تیره پروانه واران جزو دسته شبدرها که گل آن سفید یا ارغوانی و یا صورتی است شکل گل کروی و دارای خارهای غلاب مانندیست که بر پشم گوسفندان بهنگام چرا میچسبد. دوزه دووجه دو ستو
معنی دوجه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روی آوری، پروا، رویکرد، منید، پرداختن، دریافت
آکلاد
پله، پایه، مرتبه
راه
دیرگاه واپسین پاس شب، شبروی
زینه، پایه، دسته، جایگاه، میزان
همسر
چرخه
درست انگاشته، پذیرفتنی
به روش به گونه ی
زن بیمار تباه شکم
پشته، تپه، گردباد، ناله و فریاد، و زوزه سگ و شغال هم گویند
بدی، دشمکنی، خرما بن هندی
درخت بزرگ پر شاخ و بال و پر سایه
آمه خوالستان هم آوای تابستان
یک دور گردیدن
جسم نرم و سیاهرنگ و چرب که از دود نفت میگیرند، از سوزاندن بعضی مواد صمغی و سقزی هم بدست میاید، و بمعنی دودمان
از لاتینی دوشس والاگاه میرو مونث دوق
صافی که بدان روغن را صاف کنند
از تیره پروانه واران جزو دسته شبدرها که گل آن سفید یا ارغوانی و یا صورتی است شکل گل کروی و دارای خارهای غلاب مانندیست که بر پشم گوسفندان بهنگام چرا میچسبد. دوزه دووجه دو ستو
از تیره پروانه واران جزو دسته شبدرها که گل آن سفید یا ارغوانی و یا صورتی است شکل گل کروی و دارای خارهای غلاب مانندیست که بر پشم گوسفندان بهنگام چرا میچسبد. دوزه دووجه دو ستو
شتاب
جمع زوج، شویان شوهران مونث زوج: زن همسرمرد زن همسر مرد جمع زوجات
بچه مرغ
بزرگتر، با عظمت تر
روی نهادن، روی آوردن
پارچه ای چهار گوش که در زیر بغل جامه دوزند بغلک، پارچه مثلث متساوی الساقین که از تریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند
دول، دولچه، دلو کوچک
پایه، پله، رتبه، مرتبه، هر یک از تقسیمات یک وسیله مثل بارومتر و ترمومتر یا چیز دیگر که به چند قسمت تقسیم شده باشد، در ریاضیات یک جزء از ۳۶۰ جزء محیط دایره، در امور نظامی مقام و رتبۀ نظامی مثلاً درجۀ سرهنگی
دوتا، دولا، خمیده، کج، منحنی، دوتو، دوتوی
رو کردن، روی آوردن، رو گرداندن به طرف چیزی
گردش، گردش گرد چیزی، یک دور گردیدن، یک بار گردیدن
عهد و زمان
در موسیقی اکتاو، گام
سبوی بزرگ که دو دسته دارد
عهد و زمان
در موسیقی اکتاو، گام
سبوی بزرگ که دو دسته دارد
پشته، تپه، زمین سربالا یا سراشیب، گودال
گرد و غبار، گردباد
ناله، فریاد، زوزۀ سگ و شغال
گرد و غبار، گردباد
ناله، فریاد، زوزۀ سگ و شغال