- دهشت
- حیرت و سراسیمگی
معنی دهشت - جستجوی لغت در جدول جو
- دهشت
- سراسیمگی از شرم یا ترس، حیرت، سرگشتگی
- دهشت
- بخشش، عطا، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، داشن، منحت، جود، داشاد، جدوا، داشات، بغیاز، صفد، داد و دهش، فغیاز، برمغاز، عطیّه، بذل، سماحت، احسان، اعطا، عتق
- دهشت ((دَ شَ))
- سرگشتگی، حیرت، تعجب، شگفتی، اضطراب، ترس، خوف. («دهش» از عربی به معنی سرگشتگی، حیرت، سراسیمگی)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زبر، زمخت، خشن
باغی که از خوشی و خرمی نظیر نداشته باشد، جنت، فردوس
ده و دهها و قریه ها و روستاها
دم و نفس را گویند
داشتن، نگاهداری
حفظ و نگهداری، داشتن، پسوند متصل به واژه به معنای حفظ کردن مثلاً بازداشت، بزرگ داشت، بهداشت، چشمداشت، نیکوداشت
مقابل نرم، ناهموار، زبر، زمخت، خشن، چیزی که حجم آن از نوع خودش بزرگ تر باشد
غار، درختی بزرگ و تناور با گل های ریز و سفید و برگ های درشت و دراز شبیه برگ بید و طعم تلخ و خوش بو که در شام و برخی کشورهای دیگر می روید و می گویند تا هزار سال عمر می کند، میوۀ این گیاه به اندازۀ فندق با پوست نازک و سیاه رنگ و مغز چرب و خوش بو و زرد رنگ است و پس از کهنه شدن سرخ تیره می شود، برگ و پوست و میوۀ آن در طب به کار می رود، دهم، برگ بو، دهمست
داهی ها، زیرک ها، هوشیارها، باهوش ها، داناها، تیزفهم ها، جمع واژۀ داهی
جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، جنّت، فردوس، مینو، گشتا، سبزباغ، ارم، باغ ارم، باغ بهشت، رضوان، سرای جاوید، اعلا علّیین، خلد، باغ خلد، خلدستان، دارالخلد، دار قرار، دارالقرار، دارالسّرور، دارالسّلام، دارالنّعیم، علّیین، فردوس اعلا، قدس، نعیم
جایی که از خوبی و خرمی نظیر نداشته باشد
جایی که از خوبی و خرمی نظیر نداشته باشد
مهترین بزرگترین، (در مورد شاه) اعلی حضرت: نخستین سر نامه گفت از مهست شهنشاه کسرای یزدان پرست. (شا. بخ)
هر یک از روزهای پنجه دزدیده (خمسه مسترقه) را بنام یکی از فصلهای گاتها نامیده اند و (وهیشتواشت گاه) یا (وهشت وشت) نام روز پنجم است
((بِ هِ))
فرهنگ فارسی معین
جایی خوش آب وهوا و سرسبز و خرم و سرشار از خوبی ها و لذت ها که پاداش پس از مرگ است، فردوس، جنت، مینو، خلد
داشتن، پرورش، تربیت، بخشش، انعام، طاقت، زور، ملک، دارایی
نهشتن، در علم زمین شناسی موادی که به وسیلۀ آب یا باد از محلی به محل دیگر حمل و در آنجا انباشته می شود
دم، نفس
وحشتناک
تروریسم
تروریست
ترسناک خوفناک ترس آور
بیم انگیز ترس آور وحشت انگیز
عطا، ابتار
صحرا و بیابان، زمین هموار و وسیع و بی آب
بخشش و عطا و کرم متحیر و عقل رفته
بعد از هفت، عدد «۸»