جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دہشت

داشت

داشت
حفظ و نگهداری، داشتن، پسوند متصل به واژه به معنای حفظ کردن مثلاً بازداشت، بزرگ داشت، بهداشت، چشمداشت، نیکوداشت
داشت
فرهنگ فارسی عمید

درشت

درشت
مقابلِ نرم، ناهموار، زبر، زمخت، خشن، چیزی که حجم آن از نوع خودش بزرگ تر باشد
درشت
فرهنگ فارسی عمید

دهشت

دهشت
بَخشِش، عَطا، کَرَم، دَهِش، بخشیدن چیزی به کسی، داشَن، مِنحَت، جود، داشاد، جَدوا، داشات، بَغیاز، صَفَد، داد و دَهِش، فَغیاز، بَرمَغاز، عَطیِّه، بَذل، سَماحَت، اِحسان، اِعطا، عِتق
دهشت
فرهنگ فارسی عمید

داشت

داشت
داشتن، پرورش، تربیت، بخشش، انعام، طاقت، زور، ملک، دارایی
داشت
فرهنگ فارسی معین