- دنقله
- لاتینی تازی گشته سارآبی درغه (این واژه پارسی را طرقه می نویسد) از پرندگان
معنی دنقله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بر گرفته از منقل: انگشتدان زغالدان کلک جای زغال انگشت دان
گوسپند لاغر
شلمک شیلم از گیاهان حبی است دوایی و آنچه از آن در میان گندم روید مسکر و مدر باشد و آنرا شیلم و شلمک نیز کویند
انتقال، از جایی به جایی شدن، سخن چینی
ناقل ها، نقل کنندگان، روایت کنندگان، جابه جا کنندگان، جمع واژۀ ناقل
جابه جایی، سخن چینی ترشیده: زنی که دیگر خواستگار ندارد. نقله در فارسی، جمع ناقل، برندگان، باز گویندگان جمع ناقل حاملان برندگان: نقله علوم یونانی