معنی دنقسه دنقسه (تَ) تباهی افکندن میان قوم، پست نمودن سر از فروتنی و خواری، خوابیده چشم دیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا