- دمراء
- گوسپند کم شیر، زن پرخاشگر
معنی دمراء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی دندان
زمین هموار
مونث احمر: سرخ، گرمای سخت، زن سرخروی، سال سخت، خرک مونث احمر. سرخ رنگ. توضیح در فارسی توجهی بتانیث آن نکنند گوهر حمرا لاله حمرا، سال سخت، شدت حرارت گرمای زیاد
مونث اسمر گندمگون زن مونث اسمر زن گندم گون
مونث اقمر مهتاب مهتابی
مونث امدر کفتار
جمع دم، خون ها، جمع دم خونها: سفک دماء