جدول جو
جدول جو

معنی حمراء

حمراء(حَ)
مؤنث احمر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، عجم. (منتهی الارب). زیرا بیشتر آنان برنگ شقره هستند: گویند: لیس فی الحمراء مثله، در عجم مثل او نیست. (از اقرب الموارد) ، سال سخت. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، سختی گرمای نیم روز. (منتهی الارب) (آنندراج). سختی گرما، اسم فاس الجدیده. (اقرب الموارد) ، سپید.
- امراءه حمراء، زن سپید. و حمیراء مصغر آن است. (منتهی الارب).
، زن سرخ رنگ. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا